یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ / ۰۹:۳۵:۳۳
دسته بندی: تحلیل
تاریخ انتشار: ۰۶ آذر ۱۳۹۹ - ۱۶:۳۹

ترامپیست‌ها در برابر بایدنیست‌ها!

هر دوی این جریان‌ها به دنبال مذاکره هستند، با این تفاوت که یکی مذاکره با ترامپ را می‌پسندد و دیگری مذاکره با بایدن را طلب می‌کند! و در این مشترکند که باید جریان انقلابی را که منفعتی برای کشور و ملت در مذاکره نمی‌بیند، مورد هجمه قرار دهند!

هر دوی این جریان‌ها به دنبال مذاکره هستند، با این تفاوت که یکی مذاکره با ترامپ را می‌پسندد و دیگری مذاکره با بایدن را طلب می‌کند! و در این مشترکند که باید جریان انقلابی را که منفعتی برای کشور و ملت در مذاکره نمی‌بیند، مورد هجمه قرار دهند!

حوادث سیاسی بین‌المللی هرچند به ظاهر از تحولات سیاست داخلی دور است، اما واکنش جریان‌های سیاسی به آن می‌تواند سرآغاز مناقشات داخلی و ارزیابی نسبت به احزاب و گروه‌های سیاسی باشد. انتخابات آمریکا و نتایج آن و رقابتی که بین بایدن و ترامپ شکل گرفت، از جمله نمونه‌های بارز موضوع مورد بحث است؛ به گونه‌ای که در کشور شاهد رقابت ترامپیست‌ها در برابر بایدنیست‌ها بودیم!
اصلاح طلبان با همه توان به میدان آمدند تا پیروزی بایدن را به مثابه راه حل مشکلات کشور معرفی نمایند و از این نمد، کلاهی برای سر طاس مذاکره با آمریکا بسارند تا بار دیگر برجام را علم کنند و مردم را در آستانه انتخابات ۱۴۰۰ بفریبند! رپورتاژ پیروزی بایدن را هم این روزها می‌توانید در روزنامه های اصلاح طلبان مشاهده نمایید که هر روز خبری خوش بابت پیروزی دموکرات ها منتشر می‌کنند و حتی بازارهای اقتصادی را هم دستکاری می‌کنند تا امیدها در دل‌ها زنده شود! و دروغ بزرگ حل مدنظرشان (“حل مشکلات کشور در صورت فتح مجدد باب مذاکره”) در افکارعمومی باورپذیر گردد!
در مقابل ابن جریان، شاهد فعالیت جریان انحرافی هستیم که هرچند مدتهاست از عرصه قدرت رسمی بیرون مانده است، اما به واسطه عملکرد ضعیف دولت در حل مشکلات کشور، به حیات سیاسی خود ادامه داده و خود را آلترناتیویی برای نجات کشور معرفی می‌کند و نیم نگاهی به ۱۴۰۰ دارد! این جریان که در فضای مجازی چند تریبون مشخص دشته و حرفهای خود را به واسطه چند نفر بر زبان می‌آورد، برای تکمیل پازل اصلاح طلبان در هفته های اخیر فعال شده و پرچم حمایت از ترامپ را برداشته است!
در این ایام اظهارات عجیب و غریبی از این جریان در مورد قاتل سردار رشید اسلام حاج قاسم سلیمانی شنیده‌ایم که به خوبی عمق انحراف و کج‌فهمی این جریان را آشکار می‌کند. برای نمونه، می‌توان به اظهارات «عبدالرضا داوری» از شاخص‌های این جریان اشاره کرد که پیش از انتخابات سوم نوامبر در صفحه توئیتر خود چنین نوشته بود: «با پیروزی ترامپ، شمارش معکوس برای تحقق وعده تاریخی انبیاء در غلبه فرودستان بر فرادستان، وراثت مستضعفان در زمین و پژواک صداهای خاموش علیه مستکبران گلوبالیست در سراسر جهان، آغاز می‌شود. پیروزی ترامپ، جبر تاریخ است.»
این جریان تلاش دارد با ایجاد دوقطبی طرفداران و مخالفان آنچه گلوبالیسم می‌خواند، احمدی‌نژاد و ترامپ را در یک اردوگاه قرار داده و بایدن و مخالفان احمدی‌نژاد را در اردوگاه گلوبالیست‌ها قرار دهد! تقسیم‌بندی نامتعارف و بی‌مبنایی که نه تنها کمکی به فهم سیاست و تحلیل وضعیت تحولات ندارد، بلکه تنها موجب فریب و اغواگری بخشی از مخاطبان کم سوادی خواهد شد که اتفاقاً دل در گرو رئیس دولت نهم و دهم دارد!
وی پس از اعلام نتایج انتخابات آمریکا در مقایسه‌ای عجیب می‌نویسد: «حر ریاحی، سال‌ها پاسبان امویان در کوفه بود تا پیر شد؛ او بود که راه را در کربلا بر حسین بست تا لشکر عمربن‌سعد برسد، با این همه وقتی خط را عوض کرد و مقابل شیطان ایستاد، رستگار شد. ترامپ هم هرچه بوده، امروز در نبردی تاریخی، مقابل شیاطین گلوبالیست و الیگارشی جهان‌سالار ایستاده است.» سلسله توئیت‌های وی و دوستانش ادامه دارد و با همین ادبیات، در حال تولید پیام در فضای مجازی هستند.
در این میان نکته قابل ملاحظه توجه به این حقیقت است که هواداران ترامپ و بایدن در کشور هر دو به مثابه دو تیغه یک قیچی عمل کرده و این حقیقت را که از نگاه ملت ایران تفاوتی بین دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان وجود ندارد و سگ زرد برادر شغال است، ذبح می‌کنند! هر دوی این جریان‌ها به دنبال مذاکره هستند، با این تفاوت که یکی مذاکره با ترامپ را می‌پسندد و دیگری مذاکره با بایدن را طلب می‌کند! و در این مشترکند که باید جریان انقلابی را که منفعتی برای کشور و ملت در مذاکره نمی‌بیند، مورد هجمه قرار دهند! همه پریدن‌های آنها نیز بازی صوری و رسانه‌ای بیش نیست و اتفاقاً هر دو جریان وجود طرف مقابل را برای تداوم سناریوهای تبلیغاتی خود ضروری و مفید می‌دانند! در این میان آنچه ذبح می‌شود حقیقت است و فریبی که نصیب ‌بخشی از افکار عمومی می‌شود!
گذر زمان حقایق بسیاری را برای این ملت آشکار کرده است، کافی است دچار خطای محاسباتی نشویم و حافظه تاریخی‌مان را از دست ندهیم و فراموش نکنیم که در پرونده حاکمیت جمهوری‌خواهان و دموکرات‌های آمریکایی، چیز جز تهدید و تحریم و جنایت و خیانت علیه ملت ایران ثبت نشده است و دل بستن به ترامپ یا بایدن، سرابی بیش نیست!

منبع: بصیرت

برچسب های :

نظرات و تجربیات شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نظرتان را بیان کنید

سه × چهار =