یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ / ۰۴:۳۰:۰۵
دسته بندی: تحلیل
تاریخ انتشار: ۲۰ مهر ۱۳۹۹ - ۲۲:۴۶

نگاهی به پیدا و پنهان وضعیت اجتماعی رژیم صهیونیستی  

تبعیض های دولت یهودی به تقویت هویت فلسطینی هایی منجر شده است که مجبور هستند به ناچار در چارچوب مقررات سخت حکومت نظامی زندگی خود را ادامه دهند.وضعیت جامعه رژیم صهیونیستی منحصر به فرد است و نمی توان آن را جامعه ای طبیعی به شمار آورد.

وضعیت جامعه رژیم صهیونیستی منحصر به فرد است و نمی توان آن را جامعه ای طبیعی به شمار آورد. شکل گیری چیزی تحت عنوان《ملت اسرائیل》 نتیجه فرایند تدریجی دراز مدتی نبوده، بلکه بر اساس مهاجرت یهودیان از نواحی مختلف و طبق برنامه کلی صهیونیسم به این سرزمین شکل گرفته است؛ مهاجرانی که از بیش از صد کشور با فرهنگ ها و قومیت های متفاوت وارد سرزمین های اشغالی شده اند جامعه ای با این همه تفاوت به طور طبیعی با شکافهایی روبهرو خواهد بود؛ شکافهایی که هویت جامعه را هدف قرار داده است.

شکاف های اجتماعی رژیم صهیونیستی در سه حوزه قومی، دینی، سیاسی قابل دسته بندی است و مجموعه این شکاف ها با تضعیف هویت ملی، تهدید اساسی امنیت رژیم صهیونیستی به شمار می رود.

 

بنابراین می توان نبود هویت ملی فراگیر را تهدید امنیت اجتماعی دانست

بوزان معتقد است زمانی امنیت اجتماعی مطرح خواهد بود که نیرویی بالقوه و یا بالفعل به عنوان تهدید هویت افراد جامعه باشد.

به بیان دیگر نظریه پردازانی چون بوزان و ویور بر این باورند که هویت هر مجموعه انسانی از جمله گروه های قومی، دینی و زبانی به نوعی با موجودیت آنها گره می خورد و هرگونه تهدیدی علیه این مؤلفه های هویتی از نظر آنها خطر موجودیت و امنیت شان قلمداد می شود شکاف های اجتماعی عمده در جامعه صهیونیستی، که مانع شکل گیری هویت واحد و منسجم ملی شده و زمینه تهدید امنیت ملی را فراهم آورده است به سه دسته تقسیم می شود: شکاف های قومی میان اعراب و یهودیان به شمول شکاف بین اشکنازی ها و سفاردی ها، شکاف میان دینی ها و سکولارها و شکاف میان چپ و راست.

الف. شکاف عرب و یهودی: عربهای صهیونیستی یا به اصطلاح عربهای ۴۸ فلسطینی های ساکن فعلی رژیم صهیونیستی یعنی غیر از کرانه باختری، نوارغزه و بلندهای جولان هستند که نزدیک به ۱ درصد جمعیت این رژیم را تشکیل می دهند. تعداد آنها بالغ بر یک میلیون نفر است که ۸۳ درصد آنها مسلمان، ۹ درصد مسیحی و ۵ درصد دروزی هستند. در بین شهرهای اشغالی، حیفا اکثریت جمعیت عرب تبار را دارد. برخورد مداوم میان این عربها و یهودیان، دشمنی آنها را شدت می بخشد. این عرب ها بالقوه به عنوان ستون پنجم دشمن و اسب تراوایی شناخته می شوند که دشمن دولت باقی مانده اند. فقری که این اعراب فلسطینی به آن دچارند اسفناک است.

 رژیم صهیونیستی خود را دولتی یهودی معرفی می کند و این به معنی بردگی و اسارت دست کم ۱ درصد از جمعیت است که به طور رسمی غیر یهودی نامیده می شوند. امکان ندارد مساوات و برابری واقعی برای شهروندان عرب وجود داشته باشد؛ چرا که رژیم صهیونیستی از دید صهیونیستها دولت شهروندان خود نیست بلکه دولت تمام یهودیان جهان است.

 

تبعیض های دولت یهودی به تقویت هویت فلسطینی هایی منجر شده است که مجبور هستند به ناچار در چارچوب مقررات سخت حکومت نظامی زندگی خود را ادامه دهند.

در نتیجه بتدریج هویت فلسطینی در میان اقلیت های اعراب تقویت شده و به رغم کوشش دولت صهیونیستی، هویت فلسطینیها در حال افزایش است. عالوه بر آن افزایش آموزش و آگاهی در میان فلسطینیان و مقاومت ملی گرایی عرب، که در حال رقابت با هویت یهودی است و تقویت حس ملی گرایی فلسطینی با اشغال نوار غزه و اعمال محدودیتها بر مردم فلسطین توسط رژیم صهیونیستی، موجب تقویت هر چه بیشتر هویت فلسطینی شد.

 

در واقع هویت صهیونیستی فقط به صورت قانونی و رسمی برای آنها است؛ اما هویت فلسطینی به لحاظ بعد سیاسی و عاطفی غلبه دارد. علاوه بر این، شکاف میان اشکنازیها و سفاردیها نیز هست که آنهایی که از غرب ( اروپا و امریکا) آمدند به اشکنازی و آنهایی که از آسیا و افریقا بویژه از کشورهای عربی مهاجرت کرده اند به سفاردی معروفند.

شواهد و مدارک بسیاری دال بر اعمال تبعیض بر ضد یهودیان شرقی در جامعه صهیونیستی وجود دارد؛ از جمله بارزترین شواهد این تبعیض می توان به کم بودن سهمیه آنها از درآمد و آموزش در مقایسه با یهودیان اشکنازی اشاره کرد.

اشکنازیها در محله هایی سکونت دارند که بهای زمین در آنجا پیوسته در حال افزایش است و عدهای از آنها نیز از آلمان غرامت می گیرند. آنها خانواده های کوچک و کم جمعیت دارند به طوری که سهم زمین برای هر نفر بسیار زیاد است.

این تبعیض در دیگر زمینه ها نیز آشکارا مشاهده می شود و شکاف اقتصادی و اجتماعی بین اشکنازی ها و سفاردیها هنوز یک مسئله داخلی مهم باقی مانده است.

ب: شکاف دینی: با اینکه بنیان و اساس رژیم صهیونیستی نشأت گرفته از تفکر دینی و نژادی است، دولت ادعای سکولار بودن دارد. بیشتر صهیونیستها اعتقاد عمیقی به اصول دینی یهود ندارند؛ اما در مقابل، بخشی از اقلیت جامعه با تمسک به اصول دینی خواهان اجرای کامل این اصول در تمام سطوح جامعه هستند.

شکاف میان دینداران وسکولارها از مهمترین شکاف های جامعه رژیم صهیونیستی است که در زمینه های خدمت نظام وظیفه، آموزش و پرورش، حرمت روز شنبه، ازدواج و… نمود دارد. گروه های مذهبی، شهروندان غیر مذهبی را به دلیل پوشش نامناسب یا بی اعتنایی به برخی قوانین به طور فیزیکی یا لفظی مورد حمله قرار می دهند یا افرادی را که روز شنبه به استفاده از وسایل نقلیه در خیابان یا تماشای تلویزیون اقدام می کنند، مورد حمله قرار می دهند.

این باعث می شود شهروندان غیر دینی تحت فشار قرار گیرند بویژه یهودیان روسی، مذهبیون را از رژیم کمونیستی بدتر می دانند؛ زیرا کمونیستها فقط نسبت به عقاید سیاسی مردم حساس بودند حال اینکه مذهبی های رژیم صهیونستی در تمام زندگی خصوصی مردم دخالت می کنند.

ج: شکاف سیاسی: شکاف سیاسی به طور عمده بعد از جنگ با اعراب در سال ۱۹۹۶ در داخل رژیم صهیونیستی شکل گرفت. عده ای در مخالفت با جنگ با اعراب دیدگاه مصالحه جویانه داشتند و عدهای در نقطه مقابل به عدم هرگونه سازش معتقد بودند.

امروزه نیز در رژیم صهیونیستی این نگاه همچنان وجود دارد. در مورد برخورد با اعراب آنچه تحقیقات نشان می دهد این است که حزب کارگر، دیدگاه معتدل تری نسبت به مصالحه با اعراب دارد ولی حزب لیکود مخالف مصالحه ارضی است و کادیما دیدگاه میانه دارد رژیم صهیونیستی را به جامعه ای وجود چنین عواملی به تعبیر «یوسی مل من» سرگشته تبدیل می سازد که برای رسیدن به وضعیت مستقر و ثابت با موانع جدی فرهنگی، ساختاری و رفتاری روبه رو است.

چنین وضعیتی با توجه به تغییر و تحولاتی که سیاست و اقتصاد در گستره بین المللی به صورت پیوسته شاهد آن است، نمی تواند مستمر و یکسان ارزیابی شود. بنابراین جامعه صهیونیستی در حالت متزلزلی قرار دارد که عمده ترین محورهای آن عبارت است از: “مشکل هویت”.

به نظر میرسد مشکل یهود، نه اجتماعی و نه دینی است؛اگر چه زمانی شکل دینی یا اجتماعی به خود می گیرد، کالا صبغه ملی دارد. تصریح «هرتزل» دلالت بر این دارد که محور اصلی ناپایداری در جامعه رژیم صهیونیستی عدم اجتماع آنها بر الگوی واحدی از هویت ملی است که در نهایت بتواند ایشان را از غیر آنها تمییز داد و نوعی وفاداری ملی را در تمام دارندگان آن هویت ایجاد و تقویت کرد .

همان طور که ذکر شد، مهمترین مشکل اساسی در امنیت اجتماعی، که باعث طرح تهدید امنیت وجودی می شود، “هویت” است؛ لذا جامعه ای که نتواند هویت خود را مشخص، خود را در برابر دیگری به صورت یکپارچه و منسجم تعریف کند از تهدید وجودی اجتماعی رنج می برد.

رژیم صهیونیستی به دلیل وجود این شکاف ها در طرح هویت ملی منسجم دچار مشکل اساسی، و جامعه آن با تهدید وجودی روبه رو است. البته از آنجا که بنیان این رژیم بر مبنای قدرتمندی طراحی نشده است و اساس جامعه ای منسجم ندارد، بعید به نظر می رسد این تهدید به زودی قابل رفع باشد.

نبود هویت منسجم در جامعه جهانی شده امروز، که تمام بازیگران در حال ارائه خود در عرصه جهانی هستند، بیش از پیش قابل توجه است. در واقع جهانی شدن و تغییر عناصر حاکم بر روابط جامعه بین الملل زمینه شکل گیری هویت های جهانی را فراهم می کند و به هویت های محلی و قومی این امکان را میدهد که از امکانات ناشی از آن استفاده کنند و به نوعی جهانی شوند.

منبع: بصیرت

برچسب های :

نظرات و تجربیات شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نظرتان را بیان کنید

3 + 10 =