شنبه, ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۳ / ۲۱:۲۸:۱۹
دسته بندی: تیتر یک
تاریخ انتشار: ۰۴ آبان ۱۳۹۸ - ۱۳:۲۴

داستان نویسی تک خطی عنصر اصلی سریال های ایرانی شده است

ستایش سریالی تلویزیونی است که از شبکه سه سیما پخش می گردد. این سریال در سه فصل و به کارگردانی سعید سلطانی و نویسندگی سعید مطلبی ساخته شده است. سریال ستایش که این روزها فصل سوم آن از سیمای ملی پخش می شود نقد ها، نظرات و حواشی بسیاری را در پی داشته است. به […]



ستایش سریالی تلویزیونی است که از شبکه سه سیما پخش می گردد. این سریال در سه فصل و به کارگردانی سعید سلطانی و نویسندگی سعید مطلبی ساخته شده است. سریال ستایش که این روزها فصل سوم آن از سیمای ملی پخش می شود نقد ها، نظرات و حواشی بسیاری را در پی داشته است.

به گزارش سرویس فرهنگی پایگاه تحلیلی خبری فرهنگ سار، امیرمحمد بهامیر؛ شبکه سه سیما سال هاست که در زمینه سریال سازی از سایر شبکه های صدا و سیما پیشی گرفته است. شبکه ای که سریال های بسیاری را البته با حواشی بسیار بر روی انتن برده است. سریال هایی که گاها بسیار نظرات مثبتی را به خود اختصاص داده اند و گاهی چنان بی کیفیت بوده اند که صدای اکثر منتقدان را در آورده اند.

ستایش سریالی سه فصلی محصول شبکه سه سیما است. این سریال به وقایع زندگی ستایش شخصیت اصلی سریال و موانع و مشکلاتی که در سر راه زندگی اوست می پردازد. فصل اول این سریال در آذرماه ۸۹ آغاز و در آبان ۹۰ به پایان رسید. فصل دوم سریال در دی ماه سال ۹۲ و پخش فصل سوم آن نیز در شهریور ۹۸ رقم خورده است.

فصل اول سریال با استقبال بسیار خوب مردم و منتقدان مواجه شد و علارغم داستان تلخ و مرگ های بسیار شخصیت ها توانست نظرها را به خود جلب کند. احمد شاهوند منتقد سینما در خصوص موفقیت فصل اول ستایش گفت:

ستایش از نظر داستان گویی یک سریال داستان گو بود. در واقع در تلویزیون سریال هایی که داستان بگویند و تماشاگر را ترغیب کنند که منتظر قسمت های بعدی باشد کم است . در سریال داستان گو وجوه هنری خیلی کم رنگ است ولی به لحاظ فیلمنامه ( با توجه به این نکته که معتقدیم که سینمای داستان گو کم داریم ) خوب توانسته است که مخاطب را پیگیر نگهدارد که این خودش نکته مثبتی بود است .

سریال هایی که قرار بود به مبارزه با ناامیدی روند

ستایش جزو سریال های ساختار شکنانه در حوزه روند داستانی در تلویزیون است. برخلاف دیگر سریال های ایرانی که به لحاظ محتوا ارائه شده همیشه با یک پایان خوش خاتمه پیدا می کنند ستایش این گونه نیست. عنصر اصلی سریال مرگ و تراژدی است که ما کمتر آن را در سریال های ایرانی می بینیم.

شاهوند نیز با ذکر این نکته که این سریال به دنبال نمایش صبر و استقامت کاراکترهای خود است بیان کرد:

به خاطر کاراکتر محوری که در سریال داشتیم، قرار بود که بلاهای مختلفی بر سر کاراکتر ستایش بیاید تا ما صبر و استقامت او را ببینیم. به نظر من تمام این چیدمان هایی که طی این چند قسمت (فصل اول) نمایش داده شده بود کاملا درست و بجا بود ، یعنی این اتفاقات در تصمیم گیری که فیلمنامه نویس انجام داده بود برای شخصیت به نظر من کاملا درست و به جا می آمد .

به گفته بسیاری از کارشناسان در فضای امروزی کشور که ناامیدی در لایه های مختلف جامعه دیده می شود، صدا و سیما به عنوان رسانه ملی وظیفه دارد تا با ایجاد فضایی مناسب به مقابله با ناامیدی در جامعه رود. اما در عمل این گونه نبوده است. سریال ستایش نمونه خوبی از پمپاژ ناامیدی و خشونت در جامعه است.

با وجود فضای حاکم بر جامعه پخش سریال هایی که عنصر تلخی در آن ها وجود دارد شاید کار درستی نباشد. در سال های گذشته همواره این انتقاد بوده است که در سریال های ایرانی کاراکتر ها از ابتدا درگیر مشکلات و اتفاقات تلخ می شوند و در قسمت پایانی همه چیز برطرف می شود.

سریال های عامه پسندی که مردم دوست دارند

این مدل داستان نویسی تک خطی در بسیاری از سریال های ایرانی وجود دارد. سریال هایی با داستان تک خطی که نمونه های بسیاری از آن را می توان در صدا و سیما پیدا کرد. سریال هایی همچون دلدار، هفت سنگ، دلنوازان، فاصله ها و سریال های مشابه که یا از فقدان سوژه رنج می برند یا درگیر کلیشه ها شده اند و یا کپی از سریال های خارجی هستند.

سریال هایی با داستانی که عموم مردم آن ها را می پسندند و اصطلاح سریال های عامه پسند را به آن ها می دهند. در سریال های عامه پسند مهم نظر مخاطب است. این که مخاطب همراه اتفاقات سریال باشد و پای تلویزیون بنشیند. این رویکرد جذب مخاطب همواره در صدا و سیما وجود داشته است. با وجود شبکه های ماهواره ای و همین طور سایت های پخش فیلم که این روزها توجهات زیادی را به خود جلب کرده اند مدیران صدا و سیما تصمیم گرفته اند تا برای عقب نماندن از این رقیبان روی به سیاست سریال های عامیانه بیاورند.

احمد شاهوند در ادامه گفتگو با ما با اشاره به سریال های عامه پسند و سریال هایی که نه تنها وجه هنری ندارند گفتند:

به نظر من مخاطبی که پای تلویزیون می نشیند همین را می خواهد . ما اصلا دنبال وجوه هنری و فیلنامه درست و درمان نیستیم . در همان حد و اندازه خودش به عنوان سریال بدنه، همانطور که ما سینمای بدنه داریم و مخاطب لازم دارد این چنین سریال هایی را ببیند . اصلا در مورد بحث هنری بحث نمی کنیم نمی خواهم بگویم سریال ستایش درجه یک و عالی بود. همین که می توانست مخاطب را بکشاند و زرد هم نمی شد به نظر من خودش یک نکته مثبت است .

ستایش با وجود نقاط ضعف بسیاری که از خود در طول سه فصل گذشته نشان داده است و همچنین کیفیت پایینی که در فصل دوم و سوم خود داشته است اما همچنان جزو سریال های محبوب در تلویزیون است. طبق نظرسنجی های رسمی صدا و سیما فصل سوم سریال ستایش توانسته است از ۸۳.۸ درصد مخاطبانی که در نظر سنجی شرکت کرده اند ۵۸.۴ درصد بینندگان را به خود اختصاص دهد. میزان رضایت از این سریال نیز ۸۵ درصد بوده است که آمار بالایی به حساب می اید.

آمار و ارقام حاکی از آن است که سریال های عامه پسندی همچون ستایش همچنان در صدر برنامه های تلویزیونی صدا و سیما هستند. این در حالی است که بسیاری از این سریال ها به گفته منتقدان از لحاظ وجوه هنری و محتوای فنی و کیفی در سطح پایینی قرار دارند.

سریال هایی با سطح کیفیت پایین

اما چرا با وجود این که این سریال ها به لحاظ کیفی و حتی محتوایی نمی توانند حرفی برای گفتن داشته باشند اما هنوز محبوب هستند. جواب این سوال را شاید در یادداشتی از محمود وطنخواه که این روزها در فضای مجازی توجه زیادی را به خود جلب کرده است دید.

محمود وطن خواه با اشاره به واژه ابتذال در فرهنگ می گوید: ابتذال در تمام دنیا هواداران فراوانی دارد. موسیقی‌های نازل ولی پرطرفدار، فیلم‌های کم‌ارزش هنری ولی پرفروش. در واقع اکثر محصولات پرفروش از یک الگوی ثابت پیروی می‌کنند و تمایل به ابتذال در مردم را هدف قرار داده و معمولاً به جز مواردی استثنا، از ارزش هنری نیز برخوردار نیستند.

ابتذال همواره دو سر دارد؛ آنها که آن را تولید می‌کنند و آنها که آن‌ را مصرف می‌کنند. تا زمانی که تقاضا برای ابتذال وجود دارد، عرضه آن در دنیا ادامه خواهد داشت. شاید برای مقابله با ابتذال تنها راه، پرورده کردن سلیقه جامعه باشد.

در همین راستا نقل حکایتی از مثنوی معنوی چندان خالی از لطف نیست! مولوی داستان مردی را می‌گوید که هنگام عبور از بازار عطرفروشان، ناگهان بر زمین افتاد و بیهوش شد. مردم دور او جمع شدند و هر کسی چیزی می‌گفت، همه برای درمان او تلاش می‌کردند. یکی نبض او را می‌گرفت، دیگری گلاب بر صورت او می‌پاشید و یکی دیگر عود و عنبر می‌سوزاند. اما این درمان‌ها هیچ سودی نداشت. حال مرد بدتر و بدتر می‌شد و تا ظهر بیهوش افتاده بود و همه درمانده شده بودند.

اما تنها برادرش فهمید که چرا وی در بازار عطاران بیهوش شده است؛ با خود گفت: من درد او را می‌دانم، برادرم دباغ است و کارش پاک کردن پوست حیوانات از مدفوع و کثافات است! او به بوی بد عادت کرده و مغزش پر از بوی سرگین و مدفوع است و با استشمام بوی خوب عطرها بیهوش شده است. سپس کمی سرگین بدبوی سگ برداشت و به بازار آمد. مردم را کنار زد و کنار برادرش نشست و آن مدفوع بد بوی را جلو بینی برادر گرفت؛ چند لحظه بعد مرد دباغ به هوش آمد!

در حقیقت این تمثیل مردمی است که به فرهنگ نازل خو گرفته و از آثار اصیل، هنر والا و فرهنگ فاخر روی برگردان‌اند؛ تا جایی که آنها را خسته‌کننده، سخت‌فهم و یا غیرسرگرم‌کننده می‌دانند و از خواندن یک کتاب عالی، تماشای یک فیلم هنری و یا گوش‌دادن به یک موسیقی اصیل، نه تنها هشیار نمی‌شوند بلکه به بیهوشی عمیق رضایت می دهند!

متاسفانه صدا و سیما به خصوص شبکه سه در سال های اخیر بیش از حد به سریال های عامه پسند که محتوای کیفی و فنی پایینی دارند روی آورده است. البته نباید از ذکر این نکته غافل شد که شبکه سه همواره جزو شبکه های مهم در رابطه با پخش آثار فاخر و ارزشمند بوده است.

پخش سریال هایی چون بانوی سردار که اثری تاریخی است یا سریال موفق لیسانسه ها نشان داده است که شبکه سه می تواند در کنار جذب مخاطبان سریال هایی با کیفیت مناسب را نیز تهیه و پخش نماید. اما در کنار پخش اثار خوب همیشه این دغدغه در بین مردم و منتقدان بوده است که چرا صدا و سیما به جای تولید آثاری با کیفیت همچنان در پی تولید آثاری است که نه تنها مزیتی ندارد بلکه آسیب زننده نیز هستند.

انتهای پیام/

۱۳۹۸/۰۸/۰۴

نظرات و تجربیات شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نظرتان را بیان کنید

دو × 3 =