یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ / ۰۲:۴۳:۰۹
دسته بندی: تیتر یک
تاریخ انتشار: ۱۳ آبان ۱۳۹۸ - ۹:۰۷

اخلاق ایرانیان در نگاه مورخان شرقی و غربی قسمت دوم

  مورخان و پژوهشگران بزرگی به ایران سفر کرده اند. این افراد مشهور در حضور کوتاه مدت خود اظهارات زیادی درباره فرهنگی و اخلاق ایرانیان را به ثبت رسانیده اند. به گزارش سرویس فرهنگی پایگاه تحلیلی خبری فرهنگ سار، امیر حسین حیدری؛ در قسمت قبل به نقطه نظرات غربیان در مورد اخلاق ایرانیان پرداخته شد. در این قسمت […]



 

مورخان و پژوهشگران بزرگی به ایران سفر کرده اند. این افراد مشهور در حضور کوتاه مدت خود اظهارات زیادی درباره فرهنگی و اخلاق ایرانیان را به ثبت رسانیده اند.

به گزارش سرویس فرهنگی پایگاه تحلیلی خبری فرهنگ سار، امیر حسین حیدری؛ در قسمت قبل به نقطه نظرات غربیان در مورد اخلاق ایرانیان پرداخته شد. در این قسمت اخلاق ایرانیان را در میان گفته های شاعران و اندیشمندان ایرانی بررسی کرده ایم تا اگر سوء نیتی در نظرات مورخان و اندیشمندان غربی وجود دارد مشخص گردد.

سعدی

ستایش سرایان نه یار تواند             نکوهش کنان دوستدار تواند

به نزد من آن کس نکوخواه توست       که گوید فلان چاه در راه توست

سپس درباره هموطنان گوید :

ابریق رفیق را بر می دارند که به طهارت می رویم و به غارت می برند.

در برابر چو گوسفند سلیم            در قفا همچو گوسفند مردم خوار

فردوسی :

هنر نزد ایرانیان ساست و بس          ندارند شیر ژیان را به کس

قائم مقام فراهانی :

قائم مقام فراهانی در نکوهش ایرانیان در جنگ با روسیه شعری دارد که ابیاتی از آن بدین شرح است :

آه از این قوم بی حمیت بی دین           کرد ری و ترک خمسه و لر قزوین

عاجز و مسکین هرچه دشمن و بدخواه     دشمن و بدخواه هرچه عاجز و مسکین

قائم مقام از بزرگان فضلای عهد اخیر ایران است که پس از خدمتگزاری های بسیار در باغ نگارستان به امر محمد شاه دستمالی در حلقش فروبردند و او را خفه کردند. چون که محمدشاه سوگند یاد کرده بود خون او را نخواهد ریخت.

ارسلان پوریا

ارسلان پوریا در کتاب سرو آزادی، ۱۳۴۰ در قطعه (گلایه) می گوید :

از بهر سود خویش کمربندند            تابرکنند کشوری از بنیان

گفتارشان تباه و فریب انگیز            کردارشان گناه و پر از دستان

صدرنگ و خودفروش و سیاست باف     دژچشم و هرزه گستر و بد پیمان

این گون به شیوه های دروغ آمیز        یک برادر دگر زنند بسی بهتان

ابوالقاسم حالت :

حالت شاعر ایرانی به رسم طعن و طنز چنین گوید :

مسلم است که ایرانی نجیب و اصیل            به علم دانش و فضل است بی نظیر و عدیل

نه بنگی اند و نه تریاکی و نه عرقی            نه تنبل و نه ضعیف و نه عاجزند و علیل

نه حقه باز و خائن، نه رشوه خوار و نه دزد      نه بی سواد و نه بیکاره و نه هردمبیل

میرزا آقا خان کرمانی

میرزا عبدالحسین معروف به میرزا آقاخان کرمانی (در چهارم صفر ۱۳۱۴ هجری قمری در تبریز سرش را بریدند) در کتاب سی مقاله در حق هموطنان خود چنین نوشته است :

کمتر کسی از اهالی ایران است که میرغضبی نداند یا ستم و تعدی نتواند و ظلم و بی انصافی نپرورد. تمام سکنه ی آن ویران و خرابه، از طبقه حکما و حکام و وزرا گرفته تا حمال و بقال همه ستمگر و بی مروت و همه خونخوار و بی مرحمت هستند.

رحیم نامور

نامور در روزنامه شفق سرخ ۶ شهریور ۱۳۱۱ هجری شمسی چنین می نویسد:

پایبند هیچ یک از ملکات اخلاقی نیستند و به شوون و مقدسات فردی و اجتماعی اعتنایی ندارند و جز پر کردن کیسه و اطفای شهوات مشئوم از زندگی چیزی نمی فهمند. دروغ می گویند، فریب می دهند، مانند خاکشیر به هر مزاجی می سازند و در مقابل هر بادی تسلیم می شوند و این کار را زبردستی و زرنگی می دانند. حقایق را زیر پا گذاشته و برای استرضای خاطر کسی که خود را محتاج وی و او را قوی تر از خود تصور می کنند بله قربان بله قربان و صحیح است صحیح است می گویند و از خود رای و اختیاری ندارند. امروز از یک چیز تعریف می کنند و فردا با لحن زننده ای همان چیز را تکذیب می کنند.مبالغه را در تعریف و خوش آمد گویی به جایی می رسانند که مقام فرشتگان آسمانی را به بک فرد می دهند و لحظه ای بعد بدون اینکه گفته های خود را در نظر بیاورند همان شخص را مجسمه ی وقاحت و جانشین ابلیس می خوانند.

سید محمدعلی جمالزاده

و اما خود نویسنده کتاب خلقیات ما ایرانیان می نویسد :

… هر چه بیشتر با این مردم می جوشم و بیشتر با آنها نشست و برخاست می کنم کمتر اخلاقشان به دستم می آید و کمتر از کاروبارشان سردر می آورم…با همه ی قیافه ی جدی که به خود می دهند هیچ کار دنیارا به جد نمی گیرند، مگر در سه مورد مخصوص : یکی شکم، یکی کیسه، یکی تنبان. وقتی پای این سه چیز به میان آید یوسف را به کلافی و خدارا به خرمایی می فروشند. چطور می خواهی دلم به حال این مردم کچلک باز و دوز و کلک مزاج نسوزد که برای حل و فصل معضلات امور و مشکلات دنیا تنها به سه طریقه معتقدند که عبارت است از :سرهم بندی و سیاست عالیه ی ماستمالی و روش مرضیه ی ساخت و پاخت. این هرسه از مبتکرات فکر بدیع و کشفیات قریحه ی سرشار خودشان است. و در این میدان الحق که گوی سبقت را از جهان و جهانیان ربوده اند.

آواره ی تهرانی

آواره ی تهرانی در مقاله ای تحت عنوان (ما چاپلوسیم ، ما پوسیده ایم) می نویسد :

ما پوسیده ایم ، زیرا تر پاپلوسی زاییده شده ایم. نظفه ی ما در زهدان چاپلوسی منعقد شده و ما در رحم یک مادر چاپلوس تربیت شده ایم. این چاپلوسی ننگ دیروز و امروزمان نیست ننگی است که نشانه های آن را بر سراسر اوراق تاریخ مملکتمان دیده و خوانده ایم … روزی که اسکندر بر ما تاخت ، آن سرداران نمک ناشناس داریوش بودند که در طریق چاپلوسی به ارباب تازه ارباب ایرانی خود را فرئختن. از همان روز نا یونانی شدیم … روزی که مغول به سرزمین ما سرازیر شد و در نیشابورمان جز سگ و گربه نفس کشی را زنده نگذاشت ، این ما بودیم که وزیرش شدیم ، دبیرش شدیم ، دلالتش کردیم و پیشانی خودرا پیش پایش بر زمین گذاشتیم . ای پوسیده ! آیا تو تاریخ ایران باستان را خوانده ای که چو ساسانیان بر اشکانیان پیروز شدند، چاپلوسانی که موسس سلسله را احاطه کرده بودند، در مقام چاپلوسی هفتصد سال تاریخ، ابنیه ، سنگ نوشته و فرهنگ اشکانی را از میان بردند که قرن ها کیفیات پادشاهی و تمدن اشکانی بر ما مکتوم ماند ؟ … وای بر تو – ای پوسیده ی چاپلوس !- که هر روز پای یک منبر سینه می زنی و هر حرفی را که از دهان هر ضحاکی بیرون می آید ل می کنی و خود را به هر قلدری می فروشی و از اینکه مظلوم واقع بشوی لذت می بری و در انزوا بر مظلومیت خود گریه می کنی .

در این گزارش می بینیم که شوربختانه هر آنچه غربیان در مورد خلقیات ایرانیان گفته اند درست بوده است و چه بسا نکاتی هم از دیدشان پنهان مانده که خود زحمت کشیده ایم و تحت عنوان مقاله و کتاب نوشته ایم. در قسمت بعد سعی بر این است که علل این عقب ماندگی تشریح شود . اگر علاقه مند به خواندن نظراتی دیگر از این دست هستید می توانید به کتاب چرا عقب مانده ایم از دکتر علی محمد یزدی مراجعه کنید.

/انتهای پیام

نظرات و تجربیات شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نظرتان را بیان کنید

5 × 4 =