چهارشنبه, ۹ خرداد ۱۴۰۳ / ۰۶:۳۱:۰۰
دسته بندی: فرهنگی
تاریخ انتشار: ۱۸ آبان ۱۳۹۹ - ۱۸:۱۰

توران ‌خانم، دنیای خودش را با دنیای کودکان گره زد

یلدا ابتهاج روز یکشنبه در گفت وگو با خبرنگار فرهنگی فرهنگ سار درباره میرهادی گفت: از بچگی در خانه‌مان، آدم‌های زیادی می‌دیدم و خیلی تماشایشان می‌کردم ولی به‌عنوان یک کودک به‌خصوص از سنین دبستان به بعد، توران میرهادی از نظر ظاهر و حتی راه‌رفتن و لباس‌پوشیدن برایم خیلی متفاوت بود با آنچه معمولا در زن‌ها می‌دیدم. […]



یلدا ابتهاج روز یکشنبه در گفت وگو با خبرنگار فرهنگی فرهنگ سار درباره میرهادی گفت: از بچگی در خانه‌مان، آدم‌های زیادی می‌دیدم و خیلی تماشایشان می‌کردم ولی به‌عنوان یک کودک به‌خصوص از سنین دبستان به بعد، توران میرهادی از نظر ظاهر و حتی راه‌رفتن و لباس‌پوشیدن برایم خیلی متفاوت بود با آنچه معمولا در زن‌ها می‌دیدم. توران‌خانم برای من یک نمونه ویژه بود و همیشه با حظ او را نگاه می‌کردم و کم‌کم برایم جا افتاد، چیزی پسِ این ظاهر است که مرا شیفته خود کرده است. او به‌مرور برایم سرمشقِ زن‌بودن شد و سبب اصلی‌اش، به‌خاطر توانایی‌هایش در ارتباط با انسان‌ها، چه کودک و چه بزرگسال بود. در رفتار و منش او تفاوتی بین انسان‌ها گذاشته نمی‌شد. گرچه همیشه مادرم را تحسین می‌کردم توانایی‌های او و محبت و مهربانی و عاطفه و خردی که از او می‌دیدم، برایم سرمشق بود.

او اضافه کرد: درون خانه، سایه  – نه به‌عنوان پدر، بلکه در جایگاه یک انسان – و بیرون از خانه، توران‌خانم الگو بودند. مثلا در تماشای شکوه درختی که می‌بینید دیگر نمی‌گویید چه نوع درختی است و چند متر است و چند شاخه دارد، بلکه برایتان موجودی است استوار و در تماشا با شکوهی روبه‌رو هستید. این‌دو، واقعیت‌های مقابلم بودند.

ابتهاج ادامه داد: توران‌خانم برایم ایران است. چون او از سن کم به ما منتقل کرد، مدرسه را، زمین و ساختمان آن را و حتی بچه‌ها را دوست داشته باشیم. اگرچه ساختمان مدرسه (کودکستان و دبستان) فرهاد قدیمی و مدرسه ملی (خصوصی) بود و امکانات ویژه‌ای نداشت، ما را متوجه کرد چگونه دبستان‌مان را دوست داشته باشیم و به همین خاطر با میل و علاقه به مدرسه می‌رفتیم. مدرسه فرهاد، اولین جایی بود که یاد گرفتم ایران رادوست داشته باشم واین از آنجا پایه‌اش گذاشته شد. آموزش او، تعلیم و تربیتِ درون خانه را تکمیل کرد. او برای من نماد زنی از نسل قدیم بود و آنچه درک کردم، حکایت از ایران داشت و توران‌خانم به ما یاد داد احترام بگذاریم و این ایرانی است که من دوست دارم.

یلدا ابتهاج/ عکس: جواد آتشباری

فرزندِ امیرهوشنگ ابتهاج (ه‍.ا.سایه) بیان کرد: افراد مشخصی می‌توانند دریادل دریایی باشند که از سختی‌ها بگذرند و زندگی خود را وسیع‌تر در اختیار دیگران قرار دهند. تا روز آخری که دیدمش، می‌گفت من نمی‌خواهم چیزی با خودم ببرم و هرچه هست می‌گذارم. این وسعت نگاه، همان چیزی است که از بچگی از او یاد گرفتم و می‌توانم ایران را در او جای دهم و با دریچه‌ او به دنیا نگاه کنم که احترام بگذارم و قدر بدانم.

او افزود: همیشه آزویم این بود مثل او باشم که برای هزاران‌بچه فعالیت کنم و و در زمینه تعلیم و تربیت فعالیت کنم. او توانست معلم باشد و دنیای خودش را با دنیای کودکان گره بزند و و با آنها ارتباط تنگاتنگ داشته باشد. او تک‌تک بچه‌ها را می‌شناخت و با روحیات‌شان آشنا بود و حتی تمام روحیات مرا تا همین سن می‌شناخت.

ابتهاج درباره جمله معروف او که گفته بود: «غم‌ بزرگ را به کاری بزرگ تبدیل کنیم»، اظهار کرد: راه من را همین جمله تعیین کرده که وقتی در بحران‌های زندگی قرار گرفتم، از غم عبور کنم و آن را به چیزی بهتر تبدیل کنم. در یکی از مقاطع، حرف او در خاطرم ماند که بتوانم فرزندم را به‌خوبی بزرگ کنم و از بحران عبور کنم. شد و آن زمان، کار بزرگ برایم، پرورش فرزندم بود. او همیشه تأکید داشت، تسلیم شرایط اندوه نشوید و متوقف نشوید.  روز درگذشت او مصادف با زادروز دخترم است و امروز که چهارمین سال درگذشت توران میرهادی است، دخترم، هجده‌ساله می‌شود.

سیده توران میرهادی (۱۳۰۶ تا ۱۳۹۵) استاد ادبیات کودک، نویسنده و کارشناس آموزش و پرورش و پایه گذار مجتمع آموزشی تجربی فرهاد، از بنیانگذاران شورای کتاب کودک و بنیانگذار فرهنگنامه کودکان و نوجوانان بود. وی بیش از شصت سال در گستره آموزش و پرورش و فرهنگ و ادبیات کودکان کوشید و در این راه یکی از چهره‌های تأثیرگذار سده کنونی ایران بوده‌است. 

منبع: ایرنا

برچسب های :

نظرات و تجربیات شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نظرتان را بیان کنید

18 + شش =