جمعه, ۴ خرداد ۱۴۰۳ / ۱۶:۱۷:۵۸
دسته بندی: فرهنگی
تاریخ انتشار: ۰۵ فروردین ۱۴۰۰ - ۱۱:۱۱

«نور و آینه» سومین جلد از سه‌گانه تاریخی مانتل منتشر شد

هیلاری مانتل Hilary Mantel متولد ۱۹۵۳ و دانش‌آموخته دانشگاه شفیلد است. او برای دو رمان تاریخی تالار گرگ و مجرمان را بیاورید در سال‌های ۲۰۰۹ و ۲۰۱۱ جایزه من بوکر را از آن خود کرد. مانتل که جوایزی دیگری چون والتر اسکات را نیز در کارنامه حرفه‌ای خود دارد از مشهورترین چهره‌های رمان تاریخی در دهه‌های نخست […]



هیلاری مانتل Hilary Mantel متولد ۱۹۵۳ و دانش‌آموخته دانشگاه شفیلد است. او برای دو رمان تاریخی تالار گرگ و مجرمان را بیاورید در سال‌های ۲۰۰۹ و ۲۰۱۱ جایزه من بوکر را از آن خود کرد. مانتل که جوایزی دیگری چون والتر اسکات را نیز در کارنامه حرفه‌ای خود دارد از مشهورترین چهره‌های رمان تاریخی در دهه‌های نخست قرن بیست و یکم محسوب می‌شود.

مانتل در تالار گرگ سرنوشت ملکه کاترین شاهزاده اسپانیایی را روایت کرد و پس از آن در مجرمان را بیاورید به شرح روزگار آن بولین پرداخت. او در سومین جلد از سه‌گانه تاریخ انگلیس خود به شرح ادامه ماجرا می‌پردازد و روزهای زندگی تامس کرامول و البته هنری هشتم پادشاه بلهوس و دمدمی‌مزاج انگلستان را به زبان رمان روایت می‌کند و بخشی از تاریخ پر از رمز و راز انگلستان و سرگذشت خاندان تئودور را با چاشنی ماجراهایی از عشق، حسادت، خیانت و جنایت شرح می‌دهد.

مانتل سال‌های پایانی زندگی کرامول، پسری گمنام را که با دسیسه و قربانی کردن دیگران تا بالاترین پله های قدرت پا گذاشت به تصویر می کشد. کرامول، در جدال میان گذشته و اکنون ایستاد: میان آینده پادشاهی و نگاه آدمی معمولی. در همان زمان ملتی می خواهد آینده خود را در گرماگرم این جدال، کینه ورزی و بی‌رحمی بسازد.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم:

مشاور می‌گوید: «برو انجیل بخوان.» جرج اما جواب می‌دهد: «من انجیل را خوانده ام. به آن اما عمل نمی کنم. خیلی هم آن را درک نمی‌کنم. اگر درک می‌کردم، آدم زنده‌ای مثل شما بودم. باید دور از دربار، زندگی آرامی می‌داشتم تا دنیا را با تملق آلوده نکنم. بهتر بود از پوچی دور بمانم و از زیاده خواهی پرهیز کنم».

«درست می‌گویی. کاش می‌شد. ما اما نمی‌توانیم. موعظه‌ها را می‌خوانیم و می‌توانیم آنها را رونویس کنیم. با این همه، نمی‌توانیم آرام زندگی کنیم. زیاده خواه و طمع کاریم. چون صبح بیدار می‌شویم و می‌بینیم خون هنوز در رگهایمان می دود و با خود فکر می‌کنیم: امروز سر چه کسی را باید به دیوار کوبید؟ کجا زمین بی صاحبی است تا مال خود کنیم؟ دست آخر به این فکر کنیم که اگر خداوند ما را دریانوردی زرنگ در میان دریانوردان بی خبر آفریده، چرا نباید ناخدا را به دریا بیندازیم و خود سکان را به دست بگیریم و کشتی را سالم به لنگرگاهی امن برسانیم ؟»

کرامول یقین ندارد که حرفش را رسانده باشد. (ص ۸۲ و ۸۳)

نور و آینه را همانند دو کتاب قبلی مانتل، علی اکبر قاضی‌زاده به فارسی برگردانده است. کتابسرای تندیس این کتاب را در ۸۸۶ صفحه و شمارگان ۵۰۰ نسخه منتشر و روانه بازار کتاب کرده است.

منبع: ایرنا

برچسب های :

نظرات و تجربیات شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نظرتان را بیان کنید

پانزده − 9 =