ایرانیها، تاجیکها، افغانها، ترکمنها، ازبکها، قره قالپاقها، قزاقها و قرقیزها، آذریها، ترکهای شمال قفقاز از جمله ترکهای دربند در داغستان، کردهای ترکیه، عراق و سوریه، ایزدیهای ارمنستان و عراق، تاتها و تالشهای قفقاز و بلوچهای آسیای مرکزی و ترکهای آناتولی همه در باور به آیین شکوهمند پاسداشت و بزرگداشت نوروز این جشن باستانی و برگزاری آن با هم سهیم هستند.
قلمی پژوهشگر با چاشنی سیاحت و مسافرت
کتاب نوروز و آیینهای وابسته به آن در سرزمینهای بیرون از قلمرو ایران به قلم بهرام امیراحمدیان که توسط انتشارات ندای تاریخ منتشر شده است، در کنار نگاه پژوهش محور نگاه و قلم یک گردشگر و مسافر خاصه در جغرافیای ایران فرهنگی را نیز با خود یدک میکشد.
امیراحمدیان با همین نگاه پژوهش محورش به ویژه در حوزه آیینهای مشترک، رسوم و جشنهای ملی مشترک عرصه جغرافیای ایران فرهنگی آثار مختلفی را در قالب مجلدات متعدد تاکنون منتشر کرده است و درباره نوروز این جشن باستانی، کتاب نوروز و آیینهای وابسته به آن در سرزمینهای بیرون از قلمرو ایران را به چاپ رساندهاست.
تاجیکستان، ازبکستان، قزاقستان، پاکستان، داغستان، ترکیه وهندوستان تنها بخشی از کشورهای ایران فرهنگی است که امیراحمدیان در روایت این اثر تلاش کرده تا با کلید واژه مشترک نوروز، جشنها و آیینهای آنها را با مخاطبانش ورق بزند.
نشانههای دور و آشنا در جشنی بزرگ در پهنه ایران فرهنگی
بهعنوان مثال در بخش قزاقستان آوردهاست: مردم قزاق در نوروز، لباسهای نو و سفید میپوشند، مردان هنگام دیدار دست میدهند و سینههای خود را به هم میچسبانند. این سنت را قزاقها توس سوتیسترو مینامند. زنها نیز یکدیگر را آغوش میگیرند. این کار بر اساس یک اعتقاد انجام میشود؛ آنها عقیده دارند سینه پشت و پناه عمر آدمی است و دو دست چشمه عمرش. در هنگام این عمل، مردم عید را نیز به یکدیگر تبریک میگویند و برای هم طول عمر و سلامتی آرزو میکنند و این جملات را به زبان میآورند: نوروز با برکت باشد و دیو بلا را از میان مردم بردارد.
در نوروز از هفت ماده غذایی، نوروز کوژه (کوژه یعنی آش) تهیه میشود. این هفت ماده غذایی عبارتند از: برنج، گندم، گوشت اسب، سر گوسفند، شیر، هویج و پیاز. قزاقها معتقدند اگر هنگام تحویل سال خانه تمیز باشد، افراد آن خانه دچار بیماری و بدبختی نخواهند شد. این ضربالمثل در بین آنها رایج است که میگویند «برکت از همان آغاز شروع میشود» لذا چنانچه سال نو خوب شروع شود، پایانش هم بد نخواهد بود.
امیراحمدیان در این بخش بهوضوح نشان و توضیح داده که عمیقاً باورهای مشترکی در قسمت شمال ایران (طبرستان و گیلان) با سنت قزاق ها وجود دارد؛ این آش کوژه که در حوزه قزاقستان پخته میشود در بخشهایی از شهرهای شمالی کشورمان نیز به مناسبت نوروز طبخ میشود و شاید کمی مواد آن متفاوت باشد.
اینها و نمونههای متعدد دیگر به تمامی ارجاعاتی است که امیراحمدیان در این کتاب با مخاطب در میان میگذارد. اشاره به این نکته از آن روی بود تا مخاطبان همراه این کتاب بدانند حتی اگر درباره فرهنگهای مشترک نوروز در سرزمینهای خارج از کشورمان، ایران و در جغرافیای ایران فرهنگی صحبت به میان میآید، نگارنده و پژوهشگر این کتاب سعی دارد تا ارجاعات داخلی را نیز با آن لحاظ کند تا خواننده با روایت این اثر احساس غریبه بودن نکند.
نگاهی متفاوت به اشتراک فرهنگی میراثداران نوروز
اگر با ازبکها، قزاقها و پاکستانیها در پاسداشت این عید باستانی همگامی داریم، جشن نوروز را اینبار به واسطه فصول مکتوب کتاب «نوروز و آیینهای وابسته به آن در سرزمینهای بیرون از قلمرو ایران» ورق بزنیم.
همراهی با این کتاب میتواند نگاهی متفاوت از اشتراک فرهنگی را برای ما به ارمغان آورد. اشتراکاتی که به واسطه کمی و یا نبود آشنایی ما به نقاط و کشورهای یاد شده با چنین اشتراکاتی را در ذهن ما نمیآورد، اما بهرام امیراحمدیان با این اثر ما را بر بلندای یار مهربان و در صفحات جادویی کتاب مسافر کشورهایی میکند که در گزارش شرحش رفت.