شنبه, ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ / ۱۴:۵۲:۲۵
دسته بندی: فرهنگی
تاریخ انتشار: ۱۴ خرداد ۱۴۰۰ - ۱۵:۰۹

کار مورخ عبور از میان سیم‌خاردارهایی است که او را احاطه کرده‌اند

وقتی بخواهید زندگی امام‌خمینی(ره) را بنویسید، دست به کاری زده‌اید که می‌تواند آسان‌ترین کار و یا سخت‌ترین کار باشد. منابع بسیاری در دست است و منابع بسیاری نیز خارج از دسترس است. خود شما نیز حتما موضعی در برابر این شخصیت تاریخی دارید که می‌توانید این موضع را در زندگی‌نامه ابراز کنید، پنهان کنید و […]



وقتی بخواهید زندگی امام‌خمینی(ره) را بنویسید، دست به کاری زده‌اید که می‌تواند آسان‌ترین کار و یا سخت‌ترین کار باشد. منابع بسیاری در دست است و منابع بسیاری نیز خارج از دسترس است. خود شما نیز حتما موضعی در برابر این شخصیت تاریخی دارید که می‌توانید این موضع را در زندگی‌نامه ابراز کنید، پنهان کنید و یا تلاش کنید پنهانش نکنید اما نگذارید روی قضاوت و گزارش شما اثری بگذارد.

می‌توانید او و تقریباً هر شخصیت تاریخی دیگری را صادقانه ستایش یا نقد کنید. می‌توانید به جنبه‌های فردی زندگی‌اش بپردازید یا جنبه‌های اجتماعی و سیاسی زندگی‌اش را بازتاب دهید. می‌توانید آنچه را دیگران نگفته‌اند بگویید، یا آنچه را که دیگران گفته‌اند تکرار، تعبیر، تأویل و نقد کنید.

امام‌خمینی(ره)، رهبری سیاسی؟ رهبری معنوی؟ یا هر دو؟

در هر قدم از نوشتن این زندگینامه شما چندین انتخاب پیش رو دارید و هر انتخابی میزانی از راحتی و سختی را به‌دنبال خواهد داشت. کار وقتی دشوار می‌شود که به این توجه کنیم که امام‌خمینی(ره) که همانقدر که یک رهبر سیاسی بود یک رهبر معنوی نیز بود. حتی دقیق‌تر، رهبریِ معنوی و سیاسی او یک چیز بود.

به قول بزرگی، وقتی صحبت از نوشتن می‌شود ادبیات آماده می‌شود بر قلم شما سوار شود. چه رسد وقتی‌که صحبت از نوشتن می‌شود و موضوع صحبت ربطی جدی با معنویت نیز پیدا می‌کند، باز باید تصمیم بگیرید چه می‌کنید؟ از تشبیه‌ها، تلمیح‌ها، استعاره‌ها، تمثیل‌ها و آوردن بیت شاهد و امثال این‌ها استفاده خواهید کرد یا نه به خیال خود اجازه پرواز خواهید داد؟

اسنادی که تزیین زندگی‌نامه یا ابزار ساکت کردن دیگران نیست

هدایت‌الله بهبودی در کتاب الف لام خمینی، کوشیده تا یک روایت ارائه دهد که از یک‌ سو آکنده از تصویرهای روایی است و به ما اجازه می‌دهد تک‌تک صحنه‌های زندگینامه را در ذهن خود بازسازی کنیم و از سوی دیگر هم‌زمان آکنده از سند است و هیچ تصویری بدون سند در کتاب اجازه ورود نیافته‌ است.

سندهای روایت بهبودی تزیین زندگی‌نامه یا ابزار ساکت کردن دیگران نیست. ماحصل تمام تلاش او برای یافتن ردپاهای قابل‌اعتماد آن زندگی است. شاید به‌همین دلیل خواندن این کتاب هم‌زمان این‌همه آسان و این‌ همه دشوار است و طبیعتاً نیز نوشتنش نیز صدها برابر خواندنش دشوار بوده‌ است.

یکی از کوچک‌ترین دشواری‌ها برای بهبودی نامتقارن بودن حجم اسناد دوره‌های مختلف زندگی امام‌خمینی(ره) است. هرچه بخش پس‌از انقلاب زندگی امام‌خمینی(ره) به‌عنوان یک رهبر، پُر است از اسنادی که به‌دقت نگهداری شده‌اند، در بخش پیش‌ از انقلاب، با فراز و فرود زندگی مبارزی روبه‌رو هستیم که اسناد آن هرازچندی دست‌خوش تطاول ایام شده و گاه حتی برخی عکس‌ها و نوشته‌هایش مفقود شده‌اند.

هر چه همان اسناد مربوط به دوره پیش‌از انقلاب تنها کارکرد استنادی دارند، اسناد دوره بعد از انقلاب کارکردهای رسمی و اداری نیز پیدا کرده‌اند و تفکیک رخدادها عملاً دشوار شده‌است.

کار مورخ عبور از میان سیم‌خاردارهایی است که او را احاطه کرده‌اند

هدایت‌الله بهبودی تاریخ‌پژوه، نویسنده و یکی از بنیانگذاران دفتر ادبیات انقلاب اسلامی حوزه هنری و عضو فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی است. از بهبودی شرح اسم، یادهای زلال، تبریز در انقلاب، سفر به حلبچه، ادبیات در جنگ‌های ایران و روس و بسیاری کتاب و مقالات دیگر منتشر شده‌است.

الف لام خمینی، کتابی دربارهٔ زندگینامه سیدروح‌الله خمینی(ره) بنیانگذار انقلاب رسمی ایران است، که در سال ۱۳۹۷ به کوشش انتشارات مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی به چاپ رسیده‌است. این کتاب برگزیده یازدهمین دوره جایزه ادبی جلال آل احمد در بخش مستندنگاری و نیز سی‌وششمین دوره جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران است.

کتاب الف لام خمینی کتابی جامع دربارهٔ زندگی فردی، اجتماعی و سیاسی حضرت امام‌خمینی(ره) است. کتابی شامل ۱۱۵۷ صفحه در یک جلد و ۱۸ فصل است و می‌توان آن را به دو بخش تقسیم کرد: نخست زندگی علمی امام‌خمینی(ره) در قم، که بیش از ۴۰ سال از عمر او را دربر گرفت. دوم زندگی سیاسی ایشان است که از اواسط سال ۱۳۴۱ آغاز می‌شود.

گفت وگوی خبرنگار فرهنگ سار با این نویسنده را می خوانیم:

نگارش این کتاب از یک اراده فردی برنیامده‌است

فرهنگ سار: آقای بهبودی، مخاطب در مواجهه با کتاب الف لام خمینی با کتابی مواجه است که بیش‌از هزار صفحه حجم دارد. یعنی کاری بزرگ! کار بزرگ، همت شخصی و زمان زیاد می‌خواهد. به همان میزان مقدمات و مؤخرات فراوانی را می‌طلبد. همه این‌ها باعث می‌شود که اولین پرسش را بر لزوم تألیف الف لام خمینی استوار کنم. چه شد فکر کردید جای چنین کتابی خالی است؟

بهبودی: نگارش این کتاب از یک اراده فردی برنیامده‌است. یک شخص اگر چنین تصمیمی بگیرد، قدرت این‌که بتواند شخصا این حجم از منابع را گردهم بیاورد و به سازمان‌هایی که این اسناد و مدارک را نگهداری می‌کنند رجوع کند و با پاسخ مثبت مواجه شود باز هم نگارش این اثر برایش غیرممکن است. لازمه دستیابی به منابع اصلی در مورد چنین شخصیتی قطعا نیازمند حمایت سازمان‌هایی است که برای به دست آوردن این اسناد و مدارک امکانات خاص خود را دارند.

بنابراین این یک کار جمعی است و من در انتهای این کار قرار گرفتم و آن، تدوین، نگارش و کنار هم آوردن تمام این اسناد و مدارک است. فقط در یک نمونه ارجاعی به اسناد، بیش‌از ۴۰ مجلد پرونده مربوط به امام‌خمینی(ره) در سازمان اطلاعات و امنیت کشور در رژِیم شاهنشاهی (ساواک) وجود داشت که امکان دستیابی به آن برای فردی که بخواهد چنین اراده‌ای کند وجود ندارد. بنابراین یک گروه این کار را انجام داده و یک سازمان آن را مورد حمایت قرار داده و در انتها من توانستم این اسناد را فرآوری کنم.

کار مورخ عبور از میان سیم‌خاردارهایی است که او را احاطه کرده‌اند

حرف زدن درباره امام‌خمینی(ره)  هر روز، هر زمان، هر فصلی و برای هر نسلی مجاز است

فرهنگ سار: اجازه بدهید پرسشم را به شکل دیگری مطرح کنم. نوشتن درباره شخصیتی که زیاد درباره او گفته، شنیده و نوشته‌شده، در نگاه اول به‌نظر می‌رسد سوژه‌ای باشد که نویسنده خیلی تمایل و علاقه‌ای نداشته باشد تا سراغ ‌چنین سوژه‌ای برود. چه شد که سراغ این سوژه رفتید و حاصلش کتاب الف لام خمینی شد؟

بهبودی: به این پرسش با دو رویکرد جزئی و کلی می‌توان پاسخ داد. در بیان کلی باید گفت موضوع شناخت پایان‌ناپذیر است ما برای شناخت نمی‌توانیم نقطه پایانی بگذاریم. برای تمام پدیده‌ها این مسئله صدق می‌کند. در مورد شخصیت‌ها نیز همین گونه است. شخصیت‌ها را نمی‌توان با یک تعریف شناسا کرد. با یک‌بار پژوهش آن‌ها را معرفی کرد.

علتش آنست که زمان می‌آید و می‌گذرد. اسناد و مدارک جدیدی مشخص می‌شود. زبان و گویش عوض می‌شود مخاطب تغییر می‌کند. درواقع شناخت دائماً در حال تجدید حیات است. مثل باورها و ایمان که این‌ها باید دائماً نو، تجدید و تازه شوند. ما نمی‌توانیم با یک تعریف یا با یک تحقیق درباره یک پدیده حرف بزنیم و کار را تمام‌شده بدانیم.

به‌نظر من حرف زدن درباره امام‌خمینی(ره) در هرروز، هر زمان، هر فصلی و برای هر نسلی مجاز است. از جهت جزئی باید ببینیم که چند زندگی‌نامه درباره امام نوشته‌شده است. ما ممکن است با کتاب‌های زیادی روبرو باشیم که درباره نهضت امام و نهضت روحانیت منتشرشده باشد، اما درباره زندگی‌نامه به ما هو زندگینامه که یک فن، یک گونه تاریخ‌نگاری و یک علم است چند کتاب داریم. به‌نظر من زیاد نیستند بنابراین نمی‌شود کتاب الف لام خمینی را یک کتاب تکراری که اگر نباشد، اتفاقی نمی‌افتد تلقی کرد!

فرهنگ سار: شما دسترسی مستقیم به اسناد داشتید یا گروهی پژوهشگر این مهم را بر عهده داشتند و حاصل پژوهش‌های خود را در اختیار شما قرار دادند و شما تنها مولف کتاب هستید؟

بهبودی: تمام اسناد و مدارک در اختیار من قرار گرفت و من مراجعه‌کننده اول و آخر به این اسناد بودم. همکاران من در بخش اسناد منتشرشده من را یاری کردند و با دسته‌بندی برگه‌ها یا فیش‌های اطلاعاتی آن‌ها را در اختیار من قرار دادند.

نمی‌خواستم کتاب زیر غبار سیاست قرار بگیرد

فرهنگ سار: اشاره کردید که اثر شما یک زندگی‌نامه است. معمولاً زندگینامه را اگر خود فرد می‌نویسد تا زمانی کار نگارشش ادامه پیدا می‌کند که در قید حیات است. اگر بعد از فوت کسی، فرد دیگری بنا به نگارش زندگی‌نامه آن فرد را داشته باشد، کار نگارشش را از تولد تا مرگ شخصیت مَد نظرش ادامه می‌دهد. دلیل این‌که شما از زمان خاندان امام‌خمینی(ره) شروع کردید و اثر را تا زمان پیروزی انقلاب تمام کردید و ایام بعد از انقلاب را ادامه ندادید چه بود؟

بهبودی: مشکلاتی که برای نگارش بعد از انقلاب وجود دارد را نمی‌توان نادیده گرفت. این مشکلات انواع و اقسامی دارد. یکی نقص مدارک است! ما نمی‌توانیم فقط به آنچه که در روزنامه‌ها و برخی کتاب‌ها منتشرشده استناد کنیم. اگر بخواهیم رابطه عِلی رویدادها را بررسی کنیم، ممکن است مواردی وجود داشته باشد که همچنان زیر برخی از لایه‌های ناگفته قرار گرفته باشند. این‌ها به این سادگی قابل دریافت و دست‌یافت نیست. سازمان‌های ذی‌ربط نیز آمادگی ندارند این‌ها را در اختیار پژوهشگران قرار دهند.

علت دیگر، تضارب حاد سیاسی موجود در کشور است که هنوز ته‌نشین نشده است. صحبت کردن درباره این تضارب آرای سیاسی ساده نیست، مخالف و موافق سینه‌چاک دارد! من نمی‌خواستم کتاب وارد مرحله‌ای شود که زیر غبار سیاست قرار بگیرد و آن بخش اصلی و این شخصیت بزرگ خدای‌نکرده زیر آن پنهان شود.

کار مورخ عبور از میان سیم‌خاردارهایی است که او را احاطه کرده‌اند

اعتراف در ضمن تقید به تاریخ‌نگاری علمی

فرهنگ سار: در مقدمه کتاب به نکته‌ای اشاره کرده‌اید و جوابی هم به آن اشاره داده‌اید! اینکه به اقتضای مسائل روز و به اقتضاء سن شما، امام‌خمینی(ره) به شکلی از همان دوران، قهرمان شما بوده است. درست عین این کلمه را استفاده کرده‌اید! نوشتن درباره یک شخصیت که هم قهرمان نویسنده است و هم نویسنده سعی می‌کند درباره او پیش‌داوری نکند چه مشخصه‌هایی دارد؟ نوشتن درباره یک قهرمان شخصی، نویسنده را به چه سمت‌وسویی سوق می‌دهد؟

بهبودی: اول آنکه در همان مقدمه تاکید کردم که منش من در این کار منش تاریخی بوده. وقتی وارد حیطه تاریخ می‌شوید دیگر نمی‌شود خیلی با احساسات و عواطف روبه‌رو بود.

دو دیگر آنکه، آفریده‌های تاریخی امکان ندارد از نویسنده خودشان جدا باشند. هر خالق و هر مخلوقی نسبت‌هایی با یکدیگر دارند که این نسبت‌ها انفکاک ناپذیر است و امکان جدا کردن آن‌ها از یکدیگر وجود ندارد. منتها این با طرف‌داری معنادار، با نه گفتن، حق را دور زدن، زبان اسناد و مدارک را نادیده‌گرفتن و مواردی از این دست در روایت تاریخ تفاوت می‌کند!

چیزی که در مقدمه شما اشاره کردید که من آن را نوشتم، یک نوع اعتراف در ضمن تقید به تاریخ‌نگاری علمی به حساب می‌آید. امیدوارم به آن وفادار بوده و از پس آن برآمده باشم.

خود را آزاد گذاشتم تا این شخصیت و حوادث پیرامون او بگویند که باید چه کار کنم

فرهنگ سار: نوشتن از امام همیشه ترسی در نویسنده به وجود می‌آورد. اینکه نویسنده زندگی‌نامه بزرگی چون امام‌ خمینی(ره) سراغ یکی از جنبه‌های شخصی ایشان مثل سیر و سلوک، منش رفتاری یا جنبه‌های اجتماعی که منجر به انقلاب شده تأکید بیشتری داشته باشد. چگونه سعی کردید این دو را با هم جمع کنید؟ صریح‌تر می‌پرسم در تجمیع این دو، به نظرتان موفق بوده‌اید یا خیر؟

بهبودی: من هیچ تعمدی برای اولویت‌بندی که فردیت امام را در نظر بگیرم یا دیگر مسائلی که به آن اشاره کردید، نداشتم! خود را آزاد گذاشتم تا این شخصیت و حوادث پیرامون او به من بگوید که باید چه کار کنم. این جمله را بارها گفته‌ام که انگار که من مثل یک دوربین درست پشت سر امام قرار گرفته‌ام و فقط به او نگاه می‌کنم و با او حرکت می‌کنم. از گرداندن لنز دوربین به اطراف خودداری کردم.

هر رویدادی که مرتبط با این شخصیت بوده را با اسناد و مدارکی که توانایی بازگو کردن داشتند را آورده‌ام. به‌همین دلیل بعضی از دوستان یا علاقمندانی که کتاب را خواندند بر من خرده گرفته‌اند که چرا در مورد این واقعه نگفتی؟ یا چرا در مورد این فرد کم گذاشتی؟ من پی‌جویی مسائل نبودم. من دنبال این شخصیت بودم. دنبال کنش‌ها و واکنش‌های او بودم تا جایی‌که مدارک آن‌ها را بازگو می‌کرد.

کار مورخ عبور از میان سیم‌خاردارهایی است که او را احاطه کرده‌اند

سنگینی این کتاب در استفاده از سنگینی مدارک استفاده‌شده در آن است

فرهنگ سار: در مقدمه کتاب اشاره دیگری داشتید درباره این‌که زمانی‌که می‌خواستید کار کتابت را آغاز کنید منابع بسیار زیادی وجود داشته ‌است. شما بعد از ۲۰ سال از رحلت امام‌خمینی(ره) به سراغ نوشتن این کتاب رفتید. پیش‌از دهه چهل و بعد از انقلاب متن‌های زیادی نوشته ‌شده است. شما از روند دستیابی به منابع‌تان بگویید. این‌که در این مسیر آیا مشکلاتی برای شما به‌وجودآمده یا خیر؟

بهبودی: از عهده من خارج بود که بتوانم هرآنچه که درباره امام منتشر شده را ببینم. آن‌ها را برگه‌نویسی و طبقه‌بندی کنم و به‌موقع از آنها بهره‌مند شوم. این کار مقدماتی را توسط گروهی از پژوهشگران انجام دادم. یعنی شناسایی، جمع‌آوری، برگه نویسی و طبقه‌بندی آن‌ها توسط همکاران و پژوهشگرانی صورت گرفت که خود یک‌سال طول کشید. وقتی این مقدمات اولیه به دستم رسید خود را آماده کردم تا بتوانم کار نگارش این کتاب را آغاز کنم.

چهار سال برای نگارش این اثر وقت گذاشتم. داده‌ها فراوان است و این خودش یکی از مشکلات کار تاریخ‌نگاری است. از طرف دیگر کمبود اطلاعات خودش مشکل فراوانی برای پژوهش‌های تاریخی به وجود می‌آورد. چراکه باید همه این‌ها، راستی‌آزمایی شود. کدام یک درست است و کدام درست‌تر است. کدام یک ممکن است غل‌وغش و اغراق داشته باشد. ممکن است گوینده دخالت‌های به جا یا بی‌جایی کرده باشد. روایت خاطرات، مدارک و اسناد نیز برای خودش داستانی جداگانه دارد.

اما سنگینی این کتاب در استفاده از سنگینی مدارک استفاده‌شده در آن است. در این کتاب اسناد سازمان اطلاعات و امنیت کشور در دورن شاهنشاهی (ساواک) آن ‌هم در زمانی‌که این گزارش‌ها را از امام‌خمینی(ره) در ایران، در نجف و در پاریس ارائه می‌دادند بهره بردم. این را در نظر داشته باشید آن‌ها علیه دشمن خود گزارش می‌دادند و می‌نوشتند. از جبهه مخالف داشتند صحبت می‌کردند. خوب بنابراین استفاده از این سندها موضوع و مسئله‌ای قابل‌بررسی است.

از کسانی که شیفته امام هستند و در مورد او خاطرات و روایات فراوانی گفتند، استفاده نکردم. بیشتر از زبان جبهه مقابل او حرف زدیم. شاید این یکی از مزیت‌های کتاب باشد که می‌توانم به آن اشاره کنم. البته که سختی‌های خودش را دارد. چراکه ما با گزارش‌های متقن و سرراست مواجه نیستیم. باید ببینیم این گزارش‌ها چه نوشتند؟ چقدر از محیط تأثیر پذیرفته‌است؟ آیا خبری واحد است یا اخبار و قرینه‌های دیگری دارد؟ مسائل زیادی برای مواجهه با اسناد ساواک وجود دارد که من به دلیل مجالست بیست‌وپنج‌ساله‌ای که با سندها داشته‌ام تا حدودی توانستم از پس آن بربیایم.

یکی از اشکالاتی که از من می‌گیرند این است که شما اصلا این مهارت را داشتید این توانایی را داشتید؟ صادقانه عرض می‌کنم که بله!

سهم عمده موفقیت این اثر به شخصیت کتاب اختصاص دارد

فرهنگ سار: الان مدتی است که از چاپ الف لام خمینی گذشته و این اثر دیده ‌شده است. نقدها و جلساتی برگزار شده‌ است. اگر بخواهید یک نقطه قوت و یک نقطه ضعف درباره این کتاب بگویید چیست؟

بهبودی: من نمی‌توانم پاسخ سرراست به این سوال بدهم. این را دیگران باید بگویند که کجای این اثر خوب و کجای آن جای نقد دارد. اما به یک نکته اشاره می‌کنم. اگر این کتاب مورد توجه واقع‌شده و در آینده می‌شود – نمی‌توانم درصد بندی کنم – می‌گویم سهم عمده به شخصیت کتاب اختصاص دارد.

چون آنقدر این مرد بزرگ و تأثیرات عمیقی در ایران و جهان گذاشته که نویسنده نمی‌تواند ادعا کند نشان‌دادن این فرد همه‌اش به‌عهده من بود. نه! اوست که خود را نشان می‌دهد. بدون این کتاب نیز ایشان از جهات متعددی قابل‌شناسایی و نمایاندن است. طبعا هر اشکالی نیز اگر داشته باشد به‌عهده مه خالق اثر است.

۱۰‌هزار برگ اطلاعاتی برای نگارش الف لام خمینی استفاده شده ‌است

فرهنگ سار: در ابتدای این گفت‌وگو به عنوان نمونه به ۴۰ پرونده قطور دوران پیش‌از انقلاب که توسط ساواک درباره شخصیت امام‌خمینی(ره) تهیه‌شده بود اشاره کردید. دیگر منابعی که به آن دسترسی داشتید و در این اثر تاریخ‌نگارانه به آن‌ها رجوع کردید چه اسنادی بوده‌است؟

بهبودی: اسناد شهربانی، اسناد دادرسی ارتش و کتاب‌های پرشماری که درباره این شخصیت بزرگ منتشرشده که طبعا آن‌ها باید سرند می‌شد و منابع دست‌اول آن‌ها شناسایی و مورد بهره‌برداری قرار می‌گرفت.

حدود ۱۰‌هزار برگ اطلاعاتی برای نگارش این کتاب مورد استفاده قرار گرفته‌است.

راستی‌آزمایی؛ سخت‌ترین بخش در روایت اثر تاریخی است

فرهنگ سار: سخت‌ترین بخش نگارش این اثر چه بود؟

بهبودی: سخت‌ترین بخش در تاریخ، موضوع راستی‌آزمایی است که از آن یاد می‌کنیم. من شده که درباره پیدا کردن راستی یا نادرستی یک واقعه، روزها وقت صرف کردم. یک واقعه که ممکن است یک بند بیشتر از این کتاب را به خود اختصاص نداده باشد.

می‌دانید که گزارشگران ساواک چند دسته هستند. کسانی که شاهد مستقیم هستند و گزارش‌ها را از این منبع تهیه می‌کنند. برخی از این گزارش‌ها، شنیده‌هایی است که آنها به اداره مربوطه منعکس می‌کردند و داده‌های متعدد دیگر… این‌ها به‌همین سادگی قابل‌اتکا نیست. حتما باید از تونل راستی‌آزمایی بگذرد و کار مورخ بی‌شباهت به رد شدن از سیم‌خاردارهای که دور و بر او کشیده‌شده است نیست. باید طوری از آن‌جا رد شود که کمترین آسیب و یا بدون آسیب از آن رد شود. این بیشترین زمان را از یک تاریخ‌نگار می‌گیرد در غیر این صورت چیدن اطلاعات پشت سرهم و دادن یک آرایه معمولی به آن کار چندان مشکلی نیست.

تمام تلاشمان این است که داده‌ای که در معرض دید و داوری خواننده قرار می‌گیرد به راست بودن آن اطمینان داشته باشیم. هرچند نباید فراموش کرد در علم تاریخ، گذاشتن نقطه پایان در آخر نوشته‌ها حرف درستی نمی‌تواند باشد.

تاریخ دائماً درحال زایش است. اگر کتابی درباره امام‌خمینی(ره) در دهه ۶۰ نوشته شده‌است، نسلی که توانایی انجام چنین کاری در دهه ۹۰ را دارد قطعاً با اسناد و مدارک تازه‌تری روبه‌روست. بنابراین حق دارد این زندگینامه و این وقایع را بازگویی کند. آن‌چنان‌که بعد از این کتاب در دهه‌های بعد گزارشگران تاریخ حق خواهند داشت که درباره امام‌خمینی(ره) بنویسند و از او بگوید. چراکه اسناد و مدارک تازه‌تری منتشر خواهد شد.

کار بزرگ من را نمی‌ترساند

فرهنگ سار: حال که بحث به اینجا رسید اجازه دهید پرسشی صمیمانه را مطرح کنم؛ هدایت‌الله بهبودی از نگارش این کتاب نترسید!؟ کتابی عظیم و حجیم، چه در حوزه موضوعی، چه در حوزه اسنادی و چه البته شخصیتی که شما در این اثر در قالب روایت زندگینامه‌ای شرح حال او را مدنظر قرار داده‌اید؟

بهبودی: کار بزرگ من را نمی‌ترساند این‌که نتوانم کار را درست انجام دهم مرا می‌ترساند. از این منظر شاید این کتاب در عرض دو الی سه سال نیز می‌توانست جمع شود. اما برای آنکه بتوانم راست‌ترین حرف را درباره شخصیت بزرگی چون امام‌خمینی(ره) بزنم وقت بیشتری را صرف کردم.

هنوز هم معتقدم می‌توانستم این کتاب را با زمان بیشتری از این هم خواندنی‌تر کنم. اگر سقف توفیق من ۸۰ یا ۸۵  باشد آن را به ۹۰ یا ۹۵ برسانم. منتها ایستادن در یک ایستگاه برای مدت‌های مدید خودش خطرات ویژه‌ای دارد که باید آن را نیز لحاظ کرد.

تاریخ به خودی خود ماده‌ای گوشت‌تلخ است

فرهنگ سار: شما شیوه روایت بسیار خاص و عجیبی در این کتاب دارید که در نگاه اول نیز اصلا به چشم نمی‌آید. چگونه به این شیوه رسیدید؟ می‌خواستم برای طرح پرسش به توصیف این شیوه روایت بپردازم، اما گزارش شما از این روایت می‌تواند بدیع‌تر باشد…

بهبودی: ساختار با تاریخ هیچ همسایگی ندارد. در علم تاریخ کسی سراغ ساختار نمی‌رود و حق هم دارد. در روایت تاریخ کسی سراغ ایجاد تاروپود نمی‌رود. نیازی هم نیست! ما در تاریخ فقط می‌خواهیم حرف درست را از لابه‌لای اسناد و مدارک پیدا کرده و ارائه دهیم.

اما من دوست دارم کاری که در حوزه تاریخ انجام می‌دهم خواندنی‌تر و عمومی‌تر باشد. تاریخ به خودی خود ماده‌ای گوشت‌تلخ است. همه گروه‌های اجتماعی از آن استقبال نمی‌کنند. دانشجویان، اساتید و برخی کسانی که تاریخ را دوست دارند سراغ آن می‌روند تا ببینند در گذشته چه روی‌ داده است. اما حیفم آمد که فرآورده‌ای وارد بافت جامعه نشود و آدم‌های بیشتری از آن استفاده نکنند. با چه روشی می‌توان اینکار را انجام داد با یکی دو واژه از آن یاد کرده و ذهن شما را به این جمله معطوف می‌کنم من تلاش می‌کنم. از ابزارهای مشروع ادبی در روایت تاریخ استفاده می‌کنم. البته یکی از ابزار مشروع، خیال است که به‌هیچ‌وجه نمی‌توانیم در روایت زندگی‌نامه‌ای سراغ آن برویم و اجازه این کار را نداریم.

اما ابزار دیگری وجود دارد که اگر بتوانم به‌درستی از آن استفاده کنم و اگر داده‌ها و اطلاعات من را یاری کنند از آن برای خوانا کردن و تلطیف این ماده گوشت‌تلخ به‌درستی استفاده خواهم کرد.

مورخ زمانی‌که به‌یقین رسیده باشد وظیفه‌اش آن است که بگوید

فرهنگ سار: یکی از چیزهایی که شما قطعا با آن درگیر بودید چه به‌لحاظ شخصیت شما و چه موضوعی که در روایت این کتاب آن را در نظر گرفتید، دوگانه حضور و انصاف است. از طرفی شما هدایت‌الله بهبودی هستید، نسبتی با موضوع بحث دارید که همان علاقه شما به امام‌خمینی(ره) است. این مسئله نه پنهان کردنی است و نه شما قصد پنهان کردن آن را داشتید. از طرفی شما در مقام مورخ، تاریخ‌نگار یا راوی تاریخ، باید تقید و تعهدی به انصاف داشته باشید. گاهی در متن کتاب این دو گانه در قلم شما طعنه به وسواس می‌زند. از چشم من خواننده چگونه این دو را کنار هم قرار دادید؟

بهبودی: مورخ زمانی‌که به‌یقین رسیده باشد وظیفه‌اش آن است که بگوید! این‌که مثلاً آقای خمینی از نقطه الف به نقطه ب رسیده، اگر یقین کرده که این فاصله را پیموده و این را گزارش کند کار او تمام است. اما شما (خواننده کتاب) جزئیاتی را در این اثر می‌بینید که وظیفه مورخ ذکر آن‌ها نیست.

من اگر بتوانم با کمک داده‌ها و با تمسک به  جزئیات تصویر ارائه کنم چرا این کار را انجام ندهم. این کاری است که ادبیات انجام می‌دهد. داده‌های فراوان به من اجازه می‌دهد که این تصویر را ارائه کنم و من با پدید آوردن این تصویر در ذهن خواننده این بخش را برای او و برای همیشه در ضمیرش به یادگار می‌گذارم. این کاری است که ادبیات می‌تواند انجام دهد اما مورخ موظف به انجام آن نیست.

درباره پرسش شما، همان‌طور که در مقدمه این کتاب گفته‌ام، امام‌خمینی(ره) قهرمان زندگی من است و حالا من می‌خواهم درباره او بنویسم. من باید همواره با خودم تمرین کنم که فاصله‌ام را با این شخصیت حفظ کنم، که عشق‌ورزی و دوست داشتن و علاقه‌مندی‌های من تأثیری در این نوع نگارش نگذارد. هرچند ایجاد این فاصله امکان ندارد آن علائق را به‌طور کامل از بین ببرد اما وجود این فاصله لازم است.

بنابراین این کوشش همواره با من بوده و صادقانه می‌گویم آزاردهنده هم هست. من جایی محو رفتار، کردار و گفتار این فرد شدم. به این سمت حرکت می‌کنم تا او را با واژه‌های بستایم؛ ولی باز مجبور می‌شوم به خودم برگردم، عقب‌نشینی کنم و او را همان گونه که هست تصویر و ترسیم کنم. این‌هم یکی از آن تلاش‌هایی است که شما از آن در روایت سطور این کتاب از آن به وسواس یاد کردید.

کار مورخ عبور از میان سیم‌خاردارهایی است که او را احاطه کرده‌اند

ادبیات، هنر و همچنین تاریخ هیچ‌وقت در مساحت‌های امن خلق نمی‌شوند

فرهنگ سار: توصیف‌هایی در این کتاب وجود دارد که حتی بیان شفاهی آن نیز به‌ جسارت و جرات بالایی نیاز دارد چه برسد به شکل مکتوب! قطعا در روایت شما حتی در بازتاب این توصیف‌ها نیز اسناد مورد نظر قرار گرفته‌است که ارجاعات آن نیز به واسطه این اثر حتی در آن توصیفات به مخاطب ارائه شده‌است. اما وقتی شما از شکل، شمایل و صورت امام‌خمینی(ره) صحبت می‌کنید این‌که محاسن ایشان بلند بود یا کوتاه، قبایی که پوشیده‌است از چه جنسی بود، کفشش چه رنگی و چه شکلی بوده، این‌ها توصیفاتی است که بسیار بسیار حساس و نیاز به جسارت بالایی حتی در روایات اثر تاریخی درباره شخصیتی چون حضرت امام دارد. همه این‌ها را آن‌قدر آسوده گفتید که حتی ذره‌ای از حرمت امام کم نشده‌است و این فضای روایت شما را بسیار انسانی کرده است. رسیدن به این توصیفات فقط براساس تجربه شما به‌عنوان یک مورخ به دست ‌آمده است؟

بهبودی: گمان می‌کنم و به عنوان امری قطعی نمی‌گویم؛ ادبیات، هنر و همچنین تاریخ هیچ‌وقت در مساحت‌های امن خلق نمی‌شوند. تا زمانی‌که یک ادیب، هنرمند و مورخ روی تیغه نایستد نمی‌تواند آفرینش درست را به انجام رساند. این ممکن است اسمش خطر کردن باشد.

آفرینش گویی با خطر همراه است. اگر قرار است من به‌عنوان یک گزارشگر تاریخ در مساحت امن سنتی تعریف‌شده بایستم و ادعا کنم که دارم چیزی را خلق می‌کنم کار مهمی انجام نداده‌ام

خواننده خود قضاوت کند و به قضاوت دیگران متکی نباشد

فرهنگ سار: به عنوان سوال پایانی، برخوردها با کتاب چگونه بود؟

بهبودی: کمتر کسی توانست نیت‌های پنهانی که من داشتم را آشکار کند. این لایه‌های پنهانی که من سعی کردم روی روکش متن حفظ کنم وقتی برملا می‌شود من را به‌شدت خرسند می‌کند. تعداد کمی از خوانندگان به این رسیدند و بیان کردند اما عمدتاً از این کتاب به‌عنوان یک روایت خوب یاد کردند.

دست ‌کم دو مورد هست که به آن تاختند که به این نتیجه رسیدم که درباره آنها واکنشی نشان ندهم و تا الان هم ساکت بودم. اینکه چه گفته‌اند در دسترس است. کسانی که بخواهند این یکی دو نقد را ببینند راحت می‌توانند به آن دسترسی پیدا کنند. تنها این را می‌گویم که طی پرسش ناشر از یکی از آن منتقدها متوجه شدیم حتی کتاب را نخوانده، تنها به روایت فرد دیگری اتکا کرده و به نقد اثر پرداخته بود.

مایلم خواننده خود قضاوت کند و به قضاوت دیگران متکی نباشد. خودش را آن‌قدر در جایگاه بالای ببیند که به خود اجازه دهد کتاب را بخواند و قضاوت کند. اینکه نخوانده کتاب را نقد کنید کار مهمی نیست. در هر کوچه و برزنی از این قضاوت‌ها می‌توانید ببینید. تمایل اول و آخر من این است که این کتاب خوانده شود و بعد از آن است که می‌توان گفت آیا نقد به‌جا و روا بوده یا خیر!

منبع: ایرنا

نظرات و تجربیات شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نظرتان را بیان کنید

15 + 6 =