چهارشنبه, ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ / ۱۸:۰۱:۱۸
دسته بندی: بین الملل
تاریخ انتشار: ۱۷ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۰:۲۴

مروری دوباره به یک استعفا

برخی محافل سیاسی و رسانه ای در لبنان، استعفای وزیر خارجه را بخشی از یک پروژه غربی-عربی برای شکست کابینه حسان دیاب که به دلیل سیاست های دولت های اروپایی و آمریکا و نیز سعودی ها ، در یک بحران شدید اقتصادی بسر می برد، تلقی کردند. این کشورها نه تنها از هرگونه کمک به […]



برخی محافل سیاسی و رسانه ای در لبنان، استعفای وزیر خارجه را بخشی از یک پروژه غربی-عربی برای شکست کابینه حسان دیاب که به دلیل سیاست های دولت های اروپایی و آمریکا و نیز سعودی ها ، در یک بحران شدید اقتصادی بسر می برد، تلقی کردند. این کشورها نه تنها از هرگونه کمک به لبنان اجتناب کردند، بلکه مانع کمک های موسسات مالی جهانی مانند صندوق بین المللی پول هم شدند.

اکنون با انفجاری که روز سه شنبه بیروت را به شهر ویران شده تبدیل کرد، علاوه بر موضوع انفجار که به محل بحث و جدل های فراوان تبدیل شده، بحث ربط آن استعفا با این انفجار هم پیش آمده است و طرح این سوال که آیا استعفای آقای ناصیف که به گفته بسیاری از ناظران اوضاع لبنان تحت فشار جریان های داخلی مخالف دولت دیاب و نیز برخی کشورهای منطقه ای و قدرت های جهانی صورت گرفت، در چارچوب همین پروژه بوده است؟

دلایلی برای استعفا

برای پاسخ به این سوال ابتدا باید به دلایلی که “ناصیف حتی” بیان کرده است، اشاره شود؛ ” فقدان یک اراده فعال برای انجام اصلاحات ساختاری و کلی که ضرورت آن از سوی جامعه ما و جامعه جهانی اعلام شده است”.

وی در بیانیه ای که به مناسبت استعفایش صادر کرد، گفته که “دیدگاهی که در آن لبنان یک کشور آزاد، مستقل،‌ تاثیرگذار و پویا در محیط عربی و جهان شمرده شود،‌ وجود ندارد. همچنین اراده و خواست واقعی برای انجام اصلاحات ساختاری و فراگیر، آن گونه که مردم لبنان و جامعه جهانی خواسته‌اند،‌ به چشم نمی‌خورد.”

“حتی” مدعی شده که دستش برای بسط دادن روابط خارجی و اصلاح این روابط با جهان باز نبوده است.

جنجال سفیر آمریکا

استعفای ناصیف حتی، در شرایطی رخ داد که از اواسط بهار امسال، برخی رویدادها و جنجال های سیاسی، فضای سیاسی لبنان را تحت تاثیر قرار داده بود، بنابراین در وهله بعد باید به رویدادها و حوادثی نگاه کنیم که پیش از استعفا یا مقارن آن رخ داده است؛

۲۸ ژوئن گذشته ، خانم “دورتی شیا” سفیر آمریکا در بیروت با حمله به حزب الله لبنان و طرح اتهاماتی علیه این حزب که دارای کرسی های پارلمانی و نیز نقطه اتکا امنیت مردم این کشور است یک جنجال بزرگ به راه انداخت؛ امری که منجر به واکنش نخست وزیر لبنان شد و سپس دادگاهی در لبنان طی حکمی او را ممنوع المصاحبه کرد. “محمد مازح” همان قاضی لبنانی بود که در شهر “صور” در جنوب لبنان، این حکم را صادر کرد، اما تحت فشار آمریکا و متحدانش مانند عربستان مجبور شد قضاوت را کنار بگذارد.

وزیر خارجه وقت لبنان یعنی ناصیف حتی نیز دورتی شیا را احضار کرد که بازتاب گسترده ای هم در رسانه های منطقه و جهان داشت، اما سه روز بعد در نهم تیرماه در میان تعجب محافل منطقه بخصوص در لبنان، این احضار بیشتر رنگ و بوی یک دیدار رسمی صمیمانه داشت و گویا از تذکر و هشدار و توصیه در آن خبری نبود.  

البته تحرکات غیر قانونی آمریکایی ها در لبنان کم نبوده و در ۲۱ مارس (دوم فروردین ۹۹) نیز سفیر آمریکا در بیروت بخاطر فراری دادن یک مزدور اسرائیلی در زمان اشغال جنوب لبنان، احضار شده بود.  

آن روز یک بالگرد آمریکایی در حوالی سفارت آمریکا در بیروت فرود آمد و “عامر الفاخوری” را که از برجسته ترین مزدوران اسرائیل در زمان اشغال جنوب لبنان محسوب می‌شود، به خارج از لبنان منتقل کرد.

ماجرای وزیر خارجه فرانسه

اما اتفاقات دیگری هم بود که در هفته آخر منتهی به استعفای ناصیف رخ داد و آن دیدار وزیر خارجه فرانسه از بیروت و ملاقاتش با حسان دیاب بود که گویا ناصیف از برخورد نخست وزیر لبنان با مقام فرانسوی در آن دیدار دلخور شده بود و البته این دلخوری که از شخص ناصیف بروز یافت، بیشتر نوعی اعتراض حزبی و جبهه ای بود.

اگرچه جزییات دیدار وزیر خارجه فرانسه و حسان دیاب نخست وزیر لبنان بطور کامل منتشر نشده و مشخص نیست در آن دیدار چه گذشت که با واکنش صریح طرف لبنانی روبه رو شد، اما آنطور که منابع لبنانی فاش کردند، وزیر خارجه فرانسه از موضع مداخله جویانه در آن دیدار وارد شد و نخست وزیر لبنان را در اجرای اصلاحات مورد نظر غربی ها ناکام دانست.  

برخی رسانه های منطقه در روزهای بعد فاش کردند که دیاب در این دیدار از لودریان به خاطر گره زدن هرگونه کمک به لبنان به اصلاحات و توافق با صندوق بین‌المللی پول انتقاد کرده بود و بعدا هم در یک کنفرانس خبری در بیروت، گفت که وزیر خارجه فرانسه لبنان را خوب نمی شناسد.

تحرکات امنیتی اسرائیل

درکنار اینها ، تحرکات نظامی اسرائیل را هم باید مورد مداقه قرار داد که بعد از مدت ها آرامش مرزی بوقوع پیوست و استعفای  وزیر خارجه لبنان در کمتر از یک هفته از تحرکات تنش زای اسرائیلی ها در مرزهای لبنان انجام شد.

ارتش اسرائیل روز دوشنبه ۲۷ ژوئیه(هفته گذشته) در حالی از خنثی سازی “تلاش برای نفوذ یک هسته تروریستی” به داخل خاک این کشور از مرز لبنان خبر می داد که حزب‌الله گزارش‌های منتشر شده در این مورد را قویا تکذیب کرد و آن را توهم آمیز خواند.

“بنیامین نتانیاهو” نخست‌وزیر اسرائیل در واکنش به این حوادث گفت که حزب‌الله با “آتش” بازی می‌کند و حسان دیاب نخست‌وزیر لبنان نیز توپ باران جنوب لبنان توسط اسرائیل را به عنوان “تنش آفرینی نظامی و خطرناک” محکوم کرد.

اسرائیلی ها که تمام تلاش خود را برای محدود کردن حزب الله در سوریه و نیز در صحنه سیاسی لبنان بکار بسته اند، اکنون به صف مخالفان دولت حسان دیاب پیوسته اند که قرار است بدون وابستگی های حزبی و گروهی لبنان بحران زده را از گرداب جاری  خارج کند و مطالبات مردمی را که در خیابان های بیروت علیه سیاست ها و برنامه های دولت قبلی شعار می دادند، محقق کند.

نقش بازیگران داخلی و خارجی

مجموعه این رویدادها، نشان می دهد که علاوه بر دولت حسان دیاب، شخص ناصیف حتی هم تحت فشارهای عمیق داخلی، منطقه ای و بین المللی قرار داشته است؛ فشاری که جریان های مخالف آرامش و ثبات در لبنان، برای سقوط دولت وارد می کنند و برخی اطلاعات هم که رسانه های نزدیک به سعودی منتشر کردند، نشان می دهد که جریان های طرفدار دولت تلاش و پادرمیانی کرده اند که او را از استعفا منصرف کنند.

در مورد ماجرای این استعفا که با حرف و حدیث های فراوان روبه رو بوده ، چگونه باید برخورد کرد؟ آیا استدلال ها و دلایلی که خود دیاب برشمرده را می توان به عنوان فکت هایی قابل اعتنا پذیرفت؟

دولت های غربی از ماه ها قبل، هرگونه کمک به لبنان را به اصلاحات تحمیلی و بویژه از سوی صندوق بین المللی پول گره زده اند و وزیر خارجه فرانسه هم در دیدار با نخست وزیر لبنان به آن تاکید می کند و از دولت لبنان می خواهد بدون هرگونه مقاومتی آن الگوها را بپذیرد، آیا این به معنای استقلال مورد نظر ناصیف حتی است؟

آیا جامعه فقیرتر شده لبنان بواسطه سیاست های غربی ها، تاب اجرایی کردن توصیه های صندوق بین المللی پول را دارد؟ آیا آقای “حتی” کف خیابان های لبنان را ندیده بود؟

به نظر نمی رسد، ناصیف حتی با این حقایق جامعه لبنان آشنا نباشد و قطعا  به همه اینها خوب واقف است و اتفاقا در کسوت وزیر خارجه، مسئول پیگیری پرونده های مربوط به روابط خارجی لبنان هم بوده است و می بایست با یک دیپلماسی فعال و هوشمند مسیرهای مختلف خروج از بحران اقتصادی از مبادی دیپلماتیک را خود وی هموار می کرد، بنابر این این استدلال ها چندان باور پذیر نیستند.

به علاوه ، نوع برخورد وی با سفیر آمریکا که با دخالت هایش در حال دو قطبی کردن جامعه لبنان و ایجاد فتنه طائفی دراین کشور بود، آنگونه که رسانه های لبنانی بازتاب دادند، این استدلالش را که گفته “دیدگاهی که در آن لبنان یک کشور آزاد، مستقل،‌ تاثیرگذار و پویا در محیط عربی و جهان شمرده شود،‌ وجود ندارد”، اثبات نمی کند.

در حقیقت،‌ مسئول واکنش به جنجال سفیر آمریکا در بیروت و حتی پاسخگوی مداخلات وزیر خارجه فرانسه در سفرش به لبنان و اظهاراتش دردیدار نخست وزیر خود “حتی” بود و انتظار این بود که هنر دیپلماسی را در پاسداری از منافع ملی کشورش به نمایش می گذاشت.

در خصوص تاکید ناصیف حتی بر روابط با کشورهای عرب هم ذکر این نکته ضروری است که مشکل از آن طرف ماجرا است؛ آنها هستند که ضمن دخالت در امور لبنان ،  رهبرانی وابسته به خود را می خواهند و ایشان و همفکرانش خوب می دانند که روابط لبنان با کشورهای عرب مانند عربستان تاکنون چه میزان منافع لبنان را تامین کرده است؛ عربستانی که نخست وزیر وقت لبنان (سعد حریری ) را که گرایش های سعودی وی جای بحث ندارد، دو سال پیش بشکل بی سابقه ای هنگام ورود به ریاض ربود و برایش یک سخنرانی تلویزیونی زیر نظر نیروهای امنیتی سعودی ترتیب داد و اگر نبود فشارهای بین المللی شاید آقای سعد حریری هم به سرنوشت خاشقچی روزنامه نگار منتقد سعودی دچار می شد.

بنابراین کناره گیری  ناصیف حتی از کابینه حسان دیاب را باید در جای دیگری جست  و جو کرد. قطعا آقای “حتی” می دانست که اصلاح اوضاع نابسامان اقتصادی لبنان و شرایط منطقه ای این کشور آن هم در کمتر از ۱۸۰ روز از تشکیل کابینه یک تصور توهم آمیز بیش نیست و هر دولتی نیازمند زمان، همکاری طرف های منطقه ای و حمایت های بی چشمداشت بین المللی است و تازه اگر شیطنت های رژیم صهیونیستی اجازه دهد.

فهم درست از دلایل استعفای آقای ناصیف حتی فعلا به کمی زمان نیاز دارد تا نقش نیروهای سیاسی داخلی، قدرت های بین المللی بویژه آمریکا و فرانسه و نیز بازیگران منطقه ای مانند عربستان در این کناره گیری وی مشخص شود، آن هم در شرایطی که به نظر می رسد، جریانی در صحنه سیاسی لبنان تلاش دارد کابینه حسان دیاب را در امر اصلاحات و عبور دادن از گردنه سخت فعلی این کشور ناکام جلوه دهد و هدف اصلی آن سقوط کابینه دیاب است.

اکنون با حادثه انفجار بندر بیروت که اسرائیلی ها سراسیمه و برآشفته تلاش کرده اند پایشان را از این فاجعه کنار بکشند و سعودی ها به دنبال ربط دادن آن به حزب الله و احزاب طرفدار دولت دیاب هستند، لبنان در شرایط بدتری از نظر اقتصادی و مالی قرار گرفته است، بطوری که نخست وزیر این کشور از جامعه جهانی درخواست کمک اضطراری کرده است؛ آیا این همان خواست نیروهای داخلی مخالف دولت، پایتخت های عربی منطقه بخصوص ریاض و نیز کشورهای غربی از جمله آمریکا و فرانسه نبود؟ مضحک ترین و خنده دار ترین واکنش ها را آمریکایی ها در قبال این فاجعه بیسابقه از خود بروز دادند؛ اول اینکه ترامپ پیش از هرگونه دستیابی به نتایج تحقیقات کارشناسی از حمله به انبارهای بندر بیروت خبر داد و پمپئو وزیر خارجه اش نیز در اولین تماسش با بیروت به جای همتای خود با سعد حریری که این روزها جایگاه رسمی و حقوقی در لبنان ندارد، صحبت کرد و از آمادگی آمریکا برای کمک رسانی به لبنان حرف زد.

مخالفان دولت کنونی لبنان طی ماه های گذشته تلاش زیادی کردند با ترفند از حد نصاب انداختن کابینه، یعنی ایجاد موج استعفا، دولت حسن دیاب را فلج کنند که گویا تنها توانستند آقای ناصیف حتی را قربانی کنند. اکنون هم دولت لبنان، اگر جریان های داخلی و بازیگران خارجی اجازه دهند، قادر خواهد بود با مدیریت مناسب کمک های بین المللی، این مرحله را نیز پشت سر بگذارد، در غیر این صورت ادامه مداخلات منفی قدرت های خارجی و جریان های  داخلی این کشور را در گرداب بی نظمی و هرج و مرج فرو خواهد برد و زمینه را برای ظهور گروه های تروریستی و تکفیری مهیا خواهد کرد؛ امری که به نظر می رسد کل لبنان خسارت آن را باید بپردازد و حتی جریان مخالف دولت دیاب که به جریان ۱۴ مارس معروف است، از آن سودی نخواهد برد.

منبع: ایرنا

برچسب های :

نظرات و تجربیات شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نظرتان را بیان کنید

17 + پنج =