نیلوفر مرادیان ۱۹۵ قطعه کاشی را با الهام از کاشیکاری سنتی ایرانی همچون مسجد شیخ لطف الله، کلیسای وانک اصفهان، مسجد جامع یزد نقاشی کرده و نمایشگاهی به مناسبت روز جهانی صلح )۲۱ سپتامبر، ۳۱ شهریور) در تالار آیینه برج آزادی برگزار کرده است.
۱۹۵ قطعه اثر هنری به اندازه تعداد کشورهای جهان، شامل ۱۰ اثر است که پس از پایان نمایشگاه از سوی این هنرمند به سفارتخانههای کشورهای مختلف همچنین نهاد ریاست جمهوری و وزارت خارجه به مناسبت روز جهانی صلح اهدا شد. به بهانه اولین نمایشگاه انفرادی این هنرمند با وی به گفتوگو نشستیم.
درباره آثار حاضر در نمایشگاهتان بگویید
در این پروژه نمایشگاهی، هر ملت را به مثابه یک قطعه کاشی در نظر گرفتهام که جلوه زیبایی آن و زیبایی کل تابلو در گرو پیوند آنها با یکدیگر است. هر ملت در عین حال که منحصر به فرد است، با جامعه جهانی پیوند داشته و کامل کننده آن است. در روزگاری که بیماری کرونا، جنگها، آوارگیها و بسیاری مصائب دیگر بر جهان سایه افکنده است، تنها همدلی، صلح و عشق و دوستی میتوانند زندگی را برای انسانها زیباتر کنند و ما نیز مانند کاشیها با هم پیوندی عمیق و تأثیرگذار داریم و هر حادثه در هرجای دنیا، به صورت مادی یا معنوی بر دیگران موثر خواهد افتاد.
درباره ایده شکلگیری این نمایشگاه توضیح دهید
در سالهای اخیر متأسفانه بارها اتهامات مختلفی به کشورم وارد شد و مورد هجمههای ناعادلانه قرار گرفت. برخوردهایی که با ایرانیان خارج از کشور صورت گرفته؛ شنیده و رنج بردهام. هدف اصلی من یادآوری این نکته است که تنها راه برای ساختن جهانی زیباتر و آرامتر، تعامل و با هم کار کردن است.
چرا این کاشیها را به دفاتر سفارت کشورها اهدا کردید؟
اهدای این نکاشیها به منظور نشان دادن صلح طلبی و صلح جویی مردم عزیز کشورم است تا در این روزگار که خبرهای ناگوار دنیا را فرا گرفته، پیام صلح و عشق از طرف من و همنظران من به دنیا مخابره شود. اگر یک کاشی وارونه در جای خود قرار گیرد همانند کشوری که در جامعه جهانی به صورت ناهمگون عمل میکند، کل نظم تابلوی جهانی به هم خورده و تابلو، زیبایی خود را از دست میدهد. تابلویی که ناهمگون قرار گرفته علاوه بر اینکه نمیتواند زیباییهای خود را به درستی نمایش دهد (هر قدر هم که زیبا باشد) باعث میشود فهم کل تابلو نیز دشوار شده و زیبایی آن به درستی دیده نشود.
درباره سبک و شیوه آثار خلق شده توضیح دهید
سبک کارهای من رئالیسم و ملهم از کاشیکاری های آثار تاریخی و مشهور ایران است که روی بومهای ۲۰*۲۰ با تکنیک رنگ اکرلیک ترسیم شدهاند. ایده نقاشی از کاشی، بعد از بازدیدهای مکرر از آثار تاریخی اصفهان و دیگر شهرهای تاریخی ایران مثل یزد، تبریز و تأثیرپذیری از کاشیکاریهای مسحور کننده آنها در من شکل گرفت. ظرافت و شکوه کاشیکاری ایرانی همچنین رنگ های آرامش بخش آنها در جهت گیری برنامه من موثر بوده اند.
هنرهای سنتی چه امکانهایی را برای مخاطب و هنرمند فراهم میکند؟
این نگرش فرصت معرفی آثار زیبا و اصیل ایرانی با روحیه آرامش بخش خود را در قالب جدیدی ایجاد کرده و از هنر برای انتقال پیام صلح و دوستی استفاده میکند. زبان هنر، زبان جهانی است؛ لذا انتقال پیام از طریق آن، راحتتر، مقبول تر و ماندگارتر است. برای آن که این پیام برای همه قابل درک باشد و به سرعت انتقال یابد، من در این پروژه سبک رئالیسم را انتخاب کردم که عموم مردم آسان تر آن را درک میکنند و سریعتر با آن کنار میآیند.
درباره پیشینه این هنر بگویید
کاشیکاری روی گل رس از گذشتههای دور و هزاران سال پیش رایج بوده و در اقصی نقاط جهان استفاده شده است؛ اما ترسیم نقوش کاشیها روی بوم به دوران متأخر باز میگردد و تعداد کسانی که این شیوه را برای انتقال مفاهیم مورد نظر خود انتخاب کردهاند، زیاد نیستند.
مشکلات کنونی هنرمندان را چه میبینید؟
هنرمند به حمایت هنردوستان و هنرپروران نیازمند است. من با حداقل امکانات و بودجه، این تابلوها را خلق کردم. ترسیم آنها به طور غیر قابل باوری که خودم هم در شروع کار پیش بینی نمیکردم، وقت گیر و خسته کننده بود. در طول حدود ۵ ماه، به طور معمول روزانه بین ۱۶تا ۱۸ ساعت وقت صرف آن میشد؛ اما ایده انجام آن یعنی صلح و دوستی همه ملل جهان به من انرژی میداد و وقتی فکر میکردم شاید بتوانم با این کار، بر خلاف تبلیغات علیه کشورم و بر خلاف فضایی که علیه مردم عزیز ایران به وجود آمده، نشان دهم ایرانیان ملتی صلح دوست هستند؛ خستگی از من دور میشد و دوباره به کارم بازمیگشتم.
مشکلات مالی، گرانی مواد اولیه و ابزارهای نقاشی، هزینه گزاف اجاره سالن برای نمایش آثار، بروکراسیهای اداری و برخی مشکلاتی هستند که هنرمندان این رشته در ابتدای شروع کار با آن مواجه میشوند و پس از اجرای کار نیز اغلب با بازتاب و درآمد مناسب روبهرو نیستند که این باعث دلسردی هنرمندان و بعضاً تغییر مسیر آنان می شود. بسیاری از هنرمندانی که به واسطه نداشتن شهرت، آثار هرچند باارزش آنان مورد توجه قرار نمیگیرد؛ فقط به خاطر عشق و علاقهشان به هنر است که آن را ادامه میدهند.
چه راهکاری پیشنهاد میدهید؟
شاید ایجاد فضاهایی از طرف دولت که هنرمندان بتوانند در آنجا آثار خود را به صورت رایگان نمایش دهند؛ باز گذاشتن دست هنرمندان در انتخاب موضوع کار، تبلیغات و بازتاب موثر در مورد آثار و حمایتهای معنوی این چنینی بتوانند از میزان مشکلات هنرمندان بکاهند.
برای آینده خود چه برنامههای فرهنگی و هنری دارید؟
در نظر دارم هنرهای سنتی و ماندگار ایرانی را به روشهای نوین که خود ابداع کننده آن هستم، با تکنیکهای دیگر ادغام کرده و به نمایش جهانی در آورم. امیددارم در این راه مورد حمایت نهادهای ذیربط و هنردوستان قرار گرفته و در این رشته، در حد توان خود، هنر ایران زمین را در جامعه بین الملل به جایگاه واقعی خود نزدیک تر کنم.