تبسم کشاورز| آهنگساز، نوازنده و مدرس موسیقی است؛ حمزه یگانه. او از سن ۱۱ سالگی یادگیری پیانو را زیر نظر «وحید یگانه» آغاز کرد، اما از آنجایی که علاقهاش بیشتر به درامز و گیتار بود بعد از چندماه این ساز را رها کرد و مجدداً در ۱۷ سالگی به صورت جدی پیانوی کلاسیک را از استادانی چون «گاگیک بابائیان» و «رافائل میناسکانیان» آموخت. او از سال ۷۹ سبک پیانوی «جز» را شروع کرد و همزمان با آن وارد دنیای آهنگسازی شد.
به گزارش فرهنگ سار؛ حمزه یگانه یکی از جزیستهاییست که علاوه بر فعالیتهای مستقل به عنوان نوازنده و آهنگساز، با خوانندگان و گروههای مختلف همکاری داشته است.
همچنین او در آنسامبل «پیتر سلیمانیپور»، پروژه آرین کشیشی و گروه آهیل به سرپرستی بابک صفرنژاد نوازندگی کرده است.
یگانه در حال حاضر یکی از اعضای گروه «داماهی» است. گروهی که سال ۹۲ با تمرکز بر موسیقی فولک جنوب ایران فعالیت خودش را آغاز کرد و در بدو تأسیس این شانس را یافت تا همراه با پروژه سینمایی «دو-ر-می-فا-صلح» در جریان جام جهانی ۲۰۱۴ به برزیل سفر کند و قبل از بازی ایران و نیجریه در شهر کوریتیبا به روی استیج رسمی فیفا برود که در این شهر برپا بود.
پایاننامه یگانه درباره موسیقی بلوچستان است و به گفته خودش علاقهاش به این موسیقی و ساز بنجو دلیل انتخاب این موضوع بوده است.
این نوازنده که سال ۹۵ برنده جایزه باربد برای آلبوم «کاهگل» شد در این مصاحبه از آلبوم جدیدش یعنی «فالها» گفت که تا دوماه آینده در دسترس مخاطبان قرار خواهد گرفت.
در ادامه گفتوگوی موسیقی کوک را با «حمزه یگانه» در خصوص تاثیر کرونا بر دنیای موسیقی، آموزشهای آنلاین، کسب مجوز از ارشاد، موسیقی جز و فعالیتهای اخیرش میخوانید.
درآمد اصلی ما از راه کنسرت در گروه «داماهی» بود. جدا از آن در گروهها و آنسامبلهای دیگر اجراهایی داشتیم که از وقتی داستان کرونا پیش آمد تمام آنها قطع شد.
من فقط دو منبع درآمد دارم که یکی تدریس است و دیگری اجرای موسیقی، البته گاهی اوقات کارهای تنظیمی و آهنگسازی هم انجام میدهم، اما خیلی کم پیش میآید به این دلیل که این کار را سلیقهای انجام میدهم.
قرار بر این بود که با گروه «داماهی» اجرای آنلاینی داشته باشیم که گفتند مجوز نمیدهند. اما دو سه هفته پیش بخشنامهای آمد که گویا قرار است کنسرتهای آنلاین مجددا برگزار شوند اما متاسفانه فعلا خبری نیست.
در این شرایط یکی از راهها، برگزاری کلاسهای آنلاین است. من همیشه در آموزشگاهها تدریس حضوری داشتم و هرگز فکر نمیکردم برگزاری کلاسهای آنلاین امکانپذیر باشد، به این دلیل که معتقد بودم شاگرد باید سر کلاس باشد تا بتوانیم تکنیکها را به صورت حضوری به او نشان بدهیم، اما بعد از بحران کرونا دیدم که اتفاقا از جهاتی آموزش آنلاین در سبک ما (جز) میتواند دقیقتر هم باشد.
در این سبک چون بخشی از آن حالت آهنگسازی و هارمونی دارد میتوان به صورت آنلاین و آفلاین، ویدئو ضبط کرد و برای هنرجو فرستاد. یکی دیگر از نکات مثبت دیگر موضوع این است که هنرجویان میتوانند ویدئوها را ذخیره و بعداً برای خودشان بازپخش و تکرار کنند.
اکنون خودم کلاسهای آنلاین را بیشتر از کلاسهای حضوری دوست دارم. چون علاوه بر سازهایم یکسری نت در خانه کنارم موجود است که میتوانم برای شاگردانم بفرستم. خوشبختانه در این ایام بچههای ایرانی که خارج از کشور یا در شهرستانهای ایران زندگی میکنند به من پیام دادند و از کلاسهای آنلاین بسیار استقبال کردند.
خیلی کلی نمیتوان نظر داد، اما از بابت خودم و دوستانم میتوانم بگویم که ما در این ایام به صورت شخصی خیلی به خودمان فکر کردیم و کارهای ناتماممان را تمام کردیم. برای مثال خودم کارهای ناتمامم را به پایان رساندم. از سوی دیگر مدتی بود سبک کلاسیک کار نمیکردم که در این مدت مجددا قطعات کلاسیکم را تمرین کردم.
با وجود اینکه کارهای گروهی ضعیفتر شد، اما از لحاظ شخصی قویتر شدیم. طبیعتا تمام این تفکرات و تمرینها بعد از کرونا از لحاظ کیفیت نوازندگی، آهنگسازی و ضبط کارها میتواند تاثیرگذار باشد.
همچنین در این ایام دوستان ارتباطات و همکاریهایی با نوازندههای خارجی به صورت آنلاین داشتند و کارهایی را ضبط کردند؛ تمام اینها تغییراتی است که کرونا با خود به همراه داشته است.
اتفاقا یکی از ایدههای ما هم در گروه داماهی همین است که آلبومی با همکاری تعدادی از نوازندههای خارجی کار کنیم.
با گروه «داماهی» در ایران و خارج از کشور کنسرتهایی داشتیم که همگی لغو شدند. از سوی دیگر آلبومی داشتم که بعد از کرونا پیگیریاش سخت شد. این آلبوم قرار بود آذرماه سال پیش منتشر شود که سر یکسری از مسائل میسر نشد. بعد از شیوع کرونا هم پیگیری یکسری مسائل مثل چاپخانه و کارهای تکثیر سیدی و … خیلی اذیت کرد. در نهایت آلبوم «هرروز» را به صورت دیجیتالی و آنلاین منتشر کردم، چون به هر حال هر سیدی، رونمایی میخواهد که بعد از اتمام این وضعیت قطعا این کار را خواهیم کرد.
بله. جدیدا آلبوم جدیدی به نام «فالها» دارم که تا دو ماه آینده منتشر میشود. تمام کارهایش انجام شده ولی برای اینکه فاصلهای با آلبوم «هرروز» داشته باشد زمان انتشارش را به ماه بعد موکول کردهام.
عید دو سال پیش بود که تصمیم گرفتم آلبوم «هرروز» را منتشر کنم. چند سالی بود که به خاطر اجراهای مختلف و فعالیتهای جانبی که داشتم اصلا فکر آهنگسازی را نمیکردم و از این فضا بیرون آمده بودم.
زمانی که شروع به ضبط کارها کردم دیدم که همینطور پشت سر هم تراکهای جدید میآید. این آلبوم نکتهای داشت؛ همان لحظه که آهنگ را میساختم، از آنجایی که خودم نوازنده هم بودم شروع به ضبط کارها میکردم.
چون معمولا پروسه ضبط آلبوم اینگونه است که شما در ذهنتان ایدهای دارید، بعد کمکم با نوازندههای دیگر این پروژه را تمرین میکنید و در نهایت کار در استودیو تمام میشود. در کل کارهای این آلبوم حدود دو یا سه ماه بیشتر طول نکشید.
در خصوص نوازندگی سازها هم باید بگویم که این آلبوم اینگونه پیش آمد. این موزیکها کمی شخصیتر، مدرنتر و تلفیقی از موسیقی الکترونیک و آکوستیک بودند، بنا بر این شد که تصمیم گرفتم خودم سازها را بزنم تا بتوانم آنچه در درونم هست را راحتتر پیاده کنم.
بستگی دارد. کار گروهی میتواند آلبوم خودم باشد، پس من پیشنهادم را به نوازنده میدهم و جاهایی که راه دارد او را آزاد میگذارم تا اگر خواست بتواند در آن تغییری ایجاد کند، ولی اگر در گروه دیگری و با آهنگساز دیگری کار کنم، در خدمت آن آهنگساز هستم. مثلا اگر بگوید که شما باید دقیقا چنین چیزی را بگیرید، من همان کاری را که او بخواهد انجام میدهم، مگر اینکه مثلا آزادی بدهد و بگوید روی این هارمونیها آزادید و هرکاری دوست دارید بکنید، آنوقت داستان فرق میکند.
موسیقی بلوچستان، موسیقی تلفیقی و ترکیبی است. در این موسیقی ریتمهای هندی، آفریقایی و موسیقی ایرانی وجود دارد.
مثلا ساز بنجو که خودم هم آن را مینوازم؛ از سازهای بلوچستان است. البته این ساز در اصل، ریشهاش ژاپنی بوده که در بلوچستان به سبک خودشان، آن را تغییر میدهند و ساز تکنیکی که در خدمت موزیک است را میسازند.
من در آلبوم «هرروز» از این ساز استفاده کردم و لزومی ندارد که حتما در موسیقی بلوچی آن را به کار گرفت.
تفاوت سبکها را از لحاظ تئوری میدانم، اما در ذهن خودم محدودیت سبکی ندارم و هر موزیکی که گوش کنم و در ذهنم تاثیر بگذارد را ممکن است در آهنگهای خودم استفاده کنم.
در کل به دلیل تنوع و انواع ریتمهایی که در موسیقی بلوچستان وجود دارد به آن علاقهمند شدم و آن را انتخاب کردم.
اصولا این مسئله به دلیل ناآگاهی از این سبک است. موزیک «جز» در همه جای دنیا شبیه موسیقی کلاسیک است و همان حالت را دارد. در تمام دانشگاههای دنیا هر کجا که سبک کلاسیک باشد در کنارش سبک «جز» هم وجود دارد و به عنوان سبکی جدی با قوانین خودش شناخته میشود، اما خیلیها فکر میکنند این سبک قواعدی ندارد و آزاد است و بسیاری آن را با سبک متال یکی میدانند. یکی از دلایل آن هم این است که شاید در صداوسیما توضیحی در این رابطه داده نشده و این موسیقی معرفی نشده است.
متاسفانه آگاهی در مورد این سبکها وجود ندارد وگرنه سبکی قدیمی است که به صورت استاندارد در همه جای دنیا در آمده و کار میشود.
از بابت مجوز باید بگویم از آنجایی که موسیقی بیکلام کار میکنیم خیلی به مشکل نخوردهایم. اصولا بیشتر در کارهای باکلام و در بخش شعر با مشکل مواجه میشویم. ممکن است یکدفعه در کاری به کلمهای که اصلا مشکلی ندارد، گیر بدهند و بگویند حق ندارید از این کلمه استفاده کنید.
شما فرض کنید ما آهنگ را ساختهایم، همه چیز کار را ضبط و کلی هزینه کردهایم بعد یکدفعه میگویند این کلمه را عوض کنید. آنوقت تمام کار ما و معنای آن اثر از بین میرود.
در کل پروسه مجوز شعر است که کمی طول میکشد وگرنه مجوز آهنگ بیکلام از آنجایی که به صورت آنلاین در آمده راحتتر و سریعتر شده است.
«سینگل تراک» را میتوانیم خودمان مجوز بگیریم، اما برای آلبوم نمیتوانیم اقدام کنیم. این هم یکی از اتفاقات عجیب و غریب است.
داستان مجوز در هیچجای دنیا معنا ندارد. خیلی وقتها میگویند این موزیک بد یا خوب است. من اگر چیزی هم بلد نباشم میتوانم آن را ضبط و آپلود کنم. این مخاطب است که تصمیم میگیرد موسیقی من چگونه است. ممکن است در این بین ایدههای جدیدی هم ارائه شود و مخاطب خودش را پیدا کند.
متاسفانه در ایران این مسئله وجود ندارد و به عقیده من یکی از دلایلی که موسیقی ما رشد نمیکند همین موضوع است.