به گزارش خبرنگار سرویس زنان «فرهنگ سار»؛ پیش از این در عرصه سیاست ایران پس از انقلاب کمتر اتفاق افتادهبود که نامزدهای انتخاباتی بعنوان بخشی از فرآیند تبلیغات، عضوی از اعضای خانوادهشان را جلوی دوربین بیاورند. خصوصا اگر آن عضو همسر، دختر یا هریک از اعضای مونث خانواده باشند. این روزها اما در آستانه سیزدهمین انتخابات ریاست جمهوری شاهد یک تغییر معنادار در این روند بودهایم.
عبدالناصر همتی اولین کاندیدایی بود که همسر خود را بعنوان نماینده به برنامهی گفتگومحور شبکهی دو سیما فرستاد. حضور همسر همتی، در کنار شعارها و وعدههای انتخاباتی او در حوزه مسائل زنان که بیشتر حول محور مصادیقی چون آزادی پوشش و اشتغال زنان مطرح شد، موجی از نظرات مخالف و موافق را با خود به همراه داشت. مخالفان، حضور همسر همتی را حرکتی نمایشی برای جذب رای زنان خواندند و نوع پوشش او را بعنوان نمادی از طرز تفکر و نگاه این کاندیدا در حوزه مسائل زنان دانستند. موافقان اما صرف این حضور و جلوی دوربین قرار گرفتن را نوعی پیشرفت برای فرهنگی دانستند که همواره جایگاه زنان را به پلهی ترقی برای مردان سیاستمدار تقلیل داده و با استفاده از گزارهی ” پشت هر مرد موفق یک زن قرار دارد.” در صدد پردهنشین کردن زنان بودهاند. آنان این حضور را حتی اگر نمایشی بوده باشد، کنشی معنادار علیه این کلیشهها دانستند.
در ادامهی روند پخش برنامههای تبلیغاتی نامزدها حضور دختران آقایان رییسی و زاکانی باعث تقویت فرضیهای شد که ورود به دوران جدیدی از حضور بانوان در عرصهی سیاسی را نوید میدهد. گرچه هیچکس نمیداند در نهایت حضور اینچنینی زنان در عرصه تبلیغات سیاسی حقیقتا قرار است مژدهدهندهی حضوری جدی و موثر در آینده باشد یا صرفا بعنوان حرکتی نمایشی باقی بماند.
حضور زنان در عرصه سیاست در کشورهایی اروپایی نظیر آلمان، فنلاند، نیوزلند در راس قدرت و در کشورهایی نظیر امریکا در مقامی چون بانوی اول و معاون اول رییس جمهور و نقشآفرینی جدی_ و در مواردی بسیار موفق_ این زنان در عرصه سیاست بار دیگر این سوال را برای زن کنشگر امروز در جمهوریاسلامی مطرح میکند که جایگاه واقعی نقشآفرینی زنان در عرصه سیاست ایران کجاست؟! آیا دعوا بر سر چگونگی نقشآفرینی سیاسی توسط زنان در معنای “رجل سیاسی” در قانون خلاصه میشود یا دامنهای گستردهتر دارد؟
گرچه حضور زنان در جایگاههای سیاسی به واسطهی نسبتهای خانوادگی با مردان صاحب منسب، همواره تجربیات تلخی را برای جامعه زنان فعال و دغدغهمند رقم زده اما در کنار تلاش برای عدم تکرار این تجربیات منفی، زنان نباید از سهمخواهی و مطالبه برای یافتن جایگاههای مناسب برای خود در عرصه سیاست دست بکشند. حضور زنان در عرصه قدرت علاوه بر اینکه باعث تعادل نگاه سیاستگذاران و سیاستمداران به مسائل عدیده حوزه زنان میگردد، کشور و سیاستورزی را از قدرتی بالقوه که در دست نیمی از جامعه است بهرهمند میسازد؛ قدرت سیاستورزی به سبکی زنانه و نرم.
هویت وابسته به رجال سیاسی نه تنها برای زنان که برای مردان نیز بعنوان فاکتوری منفی تلقی میشود. وابستگی خانوادگی به هیچوجه نباید جایگزین شایستگی شود. اما اگر هر دوی این ویژگیها، یعنی نسبت خانوادگی و شایستگی برای ایفای نقش سیاسی، در کنار یکدیگر در شخصی وجود داشت به نظر میرسد دلیل منطقی برای کنار گذاشتن آن فرد از عرصه سیاست وجود نخواهدداشت. اگر حضور زنان وابسته به صاحبان مناسب سیاسی در قدرت با توجه به احراز شایستگیهای لازم، بتواند سرآغاز نگاهی نو به عرصه سیاستورزی زنانه شود چرا باید این فرصت را مغفول نگاه داریم؟!
حضور جدی زنان در عرصه سیاست اگر به معنای صحیح و مبتنی بر اصول محقق گردد، راه را برای استفاده ابزاری و مقطعی از زنان و مطالبات آنان برای جذب رای نیز خواهدبست. به عبارت بهتر زنان سیاستمدار خواهندتوانست با طرح مطالبات اصلی و حقیقی زنان، راه را بر سوء استفاده از مطالبات دسته چندم و زرد ببندند و رقبای انتخاباتی را به تلاش برای یافتن مسائل حقیقی زنان و تلاش برای ارائه راهحلهای منطقی وادارند.
گزارش از ریحانه یزدی