تاریخ انتشار: سه شنبه 11 آذر 1399 - 14:37
کد خبر: 377889
اما در یک سال گذشته با ترور فرماندهی رشید مقاومت شهید سپهبد قاسم سلیمانی و دانشمند هستهای و دفاعی شهید محسن فخری زاده، خود را به شکل دو راهبرد کلان در مواجهه با جنایتکاران آمریکایی و صهیونیستی در صحنهی سیاسی و رسانهای کشور بروز داده است. یکی راهبرد انقلابی و تهدیدزدای «انتقام سخت» و دیگری راهبرد محافظهکارانه و تنشزای موسوم به «صبر استراتژیک».
: سعید توانا راد*// از سال ۹۲ تا امروز، شاهد کشاکش دو جریان غربگرا و درونگرا بر سر مسائل مختلف به خصوص موضوع اعتماد به آمریکا و توافق هستهای موسوم به برجام هستیم. این رقابت گفتمانی در سال ۹۲ تا ۹۶ خود را در قالب بحثهای عمده در مورد توافق هستهای نشان داد و پس از انتخابات ۹۶ با خروج آمریکا و بدعهدی اروپاییها وارد دور جدیدی شد که جا دارد جزء به جزء در دانشگاهها و صداوسیما برای مردم واکاوی شود.
اما در یک سال گذشته با ترور فرماندهی رشید مقاومت شهید سپهبد قاسم سلیمانی و دانشمند هستهای و دفاعی شهید محسن فخری زاده، خود را به شکل دو راهبرد کلان در مواجهه با جنایتکاران آمریکایی و صهیونیستی در صحنهی سیاسی و رسانهای کشور بروز داده است. یکی راهبرد انقلابی و تهدیدزدای «انتقام سخت» و دیگری راهبرد محافظهکارانه و تنشزای موسوم به «صبر استراتژیک».
هواداران هر کدام از این راهبردها باید تلاش کنند با استدلال برای مردم توضیح دهند که چرا نسخهی راهگشا در دست آنهاست و ایراد راهبرد مقابل چیست، اما در این میان، استدلال و امارههای مؤید یکی از این راهبردها آنچنان بلحاظ تجربی و منطقی قوی است که طرف مقابل عملاً دست از تلاش نظری و گفتگو برداشته و راهی جز تمسخر و سوتی گرفتن برای خود متصور نیست.
از مسخره کردن اشتباه لفظی یک فعال دانشجویی دلسوز برای کشور که در سرمای این روزها که برخی زیر لحاف قایم شدهاند، در تجمع مطالبهگرانه برای منافع کشور نفس خود را خرج میکند و این وسط یک «نمیگیگیریم» هم از دهانش پریده گرفته تا گیردادن به تلفظ یک واژهی انگلیسی توسط یک نماینده انقلابی که حتماً بهتر است دقیق تلفظ شود اما در معنای ماجرا تفاوتی حاصل نمیشود! تلفظ حاشیه است، معنا اصل کار است. آنها که انگلیسی را خیلی شیک و امریکن تلفظ میکردند، دلار ۲۵ هزار تومانی و پراید ۱۰۰ میلیونی را بهعلاوهی تضعیف صنعت هستهای کشور، لجنمال کردن عزت مردم و صاف کردن جاده برای ترور دو نابغهی تکرارنشدنی ایرانی را برای ما به ارمغان آوردند! حالا بماند که با تمسخر «چیز چیز» کردن چهرههای محبوبشان هم مخالف بودم و هستم.
القصه؛ این جریان از یک چیزی میترسد آن هم رسیدن استدلالهای منطقی دلسوزان مردم به آنهاست. اثبات جاسوسی موساد و CIA از طریق پروتکل الحاقی و بازرسیهای بیرویهی جاسوسان آژانس در ایران از زبان آقای خضریان در تلویزیون، گویا آب را روانهی لانهی مورچهها کرده است. خداقوت میگویم به آقایان خضریان و دارا که تمسخرها خم به ابرویشان نیاورده چرا که آبروی خود را هم فدای مصلحت مردم کردهاند.